سلام خانوما اومدم از تجربم بگم من تا چهل روزگی بچم شیرم و وزن گیری بچم عالی بود یعنی سینه هام سفت و پر از شیر بود ولی بعد از چهل روزگی متوجه شدم سینه هام دیگه مثل اول نیس ولی بازم شیر کافی داشتم که بچم وزن گیری متوسط و نرمالی داشت و سیر میشد اما زمانی که بچم به سه ماهگیش نزدیک میشد متوجه شدم هر چه رو به شب که میره شیرم کمتر میشه و بچه هم بیقراریش بیشتر میشه و دیگه اخرشب تا صب راحت نمیخوابه و تعداد مای بییی های کثیفشم داره کمتر میشه و این ماجرا تقریبا یه هفته شد اما بازم چون بچه حداقل دو تا سه مای بیبی کثیف داشت و وزن گیری شم زیاد کم نشده بود زیاد مشکلی ایجاد نکرد تا زمانی که اومدم خونه مامانم و از خواهرم ویروس گرفتم از اون زمان متوجه شدم شیرم خیلی خیلی کم شده و بچه دیگه از سینم جدا نمیشه و متاسفانه مای بیبی شم خشک شد که با توجه به علائمش اول دکتر فکر کرد عفونت ادراری داره اما آزمایشش نرمال شد و من شروع کردم به تند تند شیر خشک دادن که بچم کم کم دوباره خوب شد و کم ابی بدنش جبران شد خداروشکر
الانم امروز صب فقط شیر خودم ظهر به بعد 30 تا و غروب به بعد 60 تا میخوره
اما من ناراحتم و عذاب وجدان دارم گاهیم فکر میکنم دوباره شیرم خوب میشه یا نه😕
از یه طرفم خوشحالم که بچم دوباره حالش خوب شد🥺🥲

۴ پاسخ

اجی منم مصل تو بودم بعد وزنش باشیر خودم خوب بود بعدش شیر خشکی کم شد داخل دوماه غقط 300گرم اضافه وزن داشت چرا میگن باید گوشت شیر خودت بریزه تا دوباره گوشت بگیره

خدارو شکر عزیزم. من که اصلا شیر خشک و شیشه نمیگیره چه کنم😔

منم ازسه ماهگی شروع کردم شیرکمکی ۶۰تاصبح ۶۰تاشب بقیش شیرخودم ،شیر داشتم ولی ابکیه

اصل اینکه بچه سالم باشه و خوب رشد کنه من بچم شیر داشتم ولی متاسفانه بعد زردی بالایی که داشت شیر خودمو‌نخورد شیر خشکی شد الان من به همون شب خوردنشم راضی هستم

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۹ ماهگی
سلام مامان هایی در کنار شیر خودتون شیر خشکم میدید
اگر نمیخواید از شیر خودتون زده بشه
تا حد امکان شیر خشک رو کم کنید یا فقط فقط تو خواب عمیق بهش بدید
من یک ماه پیش پسرم نوک سینه مو گاز میگرفت و زخم شده بود و این باعث شد دیگه علاقه به خوردن سینه هام نداشته باشه و چون کمکی یک وعده بهش شیر خشک میدادم دیگه فقط اونو میخواست
ولی من اصلا نمیخواستم پسرم سینه مو پس بزنه
برای همین خیلی سر سختی کردم و اذیت شدم تا دوباره الحمدلله به شیرم برگشت
و گفتم اگر پسرم برگرده و شیرم خوب بشه حتما میام تجربه مو مینویسم
اول که با وجود درد زیاد سینه م و بدقلقی پسرم اول بهش سینه مو میدادم ولی نمیگرفت تا باید خوب میخوابوندم که سینه مو بخوره
ولی چون سینه هام درد داشتن و از نظر روحی حالم خوب نبود شیرم هرروز کمتر میشد تا جایی که دیگه معلوم بود دارن خشک میشن
خیلی حال روحی بدی داشتم
چون من همیشه دوست دارم بچه م شیر خودمو بخوره
.با خووم گفتم تمااام تلاشمو میکنم اگر درست شد خداروشکر.اگرم شیر خشکی شد که بازم توکل به خدا مثل هزار تا بچه دیگه
بار ها خسته شدم گفتم چه کاریه دیگه بهش شیر خشک میدم
هر کاری که فک کنید به ذهنم میمومد ولی فایده نداشت تو خوابم که میخورد چون شیرم کم شده بود سیر نمیشد
خلاصه اول گفتم پسرم به سرشیشه علاقه پیدا کرده .شروع کردم با سرنگ بهش شیر خشک میدادم
ولی مشکل بود و رهاش کردم
بعد سرشیشه رو عوض کردم و سوراخش چون تنگ بود دیر دیر شیر میخورد و ناراحت میشد
چند تا عوض کردم‌تا الان که شیشه شیر بی بی لند با سری طرح اونت از اون پهنا که شبیه سینه مادره