بلاخره موفق شدم شام و دم بزارم🥺🥺🥺🥺پسرمن سوپ میخوره ن هیچی گفتم ماکارونی بزارم با خودمون میخوره وایی پدرم رو دراورد گذاشتم ت روروئک آنقدر گریه کرد ب یاد حرف مامانم میگفت هر چقدر گریه کنه بهتره تا سر گاز بسوزه🥺😂بلاخره بغلش کردم ب زور غذا رو بار گذاشتم بیشتر بخاطر خودش زود گذاشتم بهش بدم بخوره وگرنه صبر میکردم شوهرم بیاد بگیرش بزارم🥺🥺🥺خلاصه دوران سختی داریم سپری میکنم مادر بودن سخت ترین شغل دنیاس هم نمیخوای جیگر گوشت چیزی نخوره هم میری ی چیزی درست کنی واااییی ک نگم🥴

سلام عزیزم من تو تلگرام گروه زدم خیلی خوشحال میشم عضو گروهم بشی اگه دوست داری بیای ایدی تلگرامتو بده لینک و برات بفرستم ❤️❤️

یعنی امروز دقیقا من همین حال رو گذروندم دیگه روانی شدم بخدا اصلا نمیکشم بزور غذا درست کردم شبا هم تا صبح بیداره وقتی آفتاب طلوع میکنه می‌خوابه اصلا نمیدونم چیکار کنم دیگه با این بچه

عزیزم منم مثل شما البته با این تفاوت ک شوهرم خونس نگه نمیداره
ماکارونی درست کردم چشممو دور میدید میرفت سروقت روغنا 🤣😂دم کردم الان میخام برم حموم نمیخابه باباشم نگه نمیداره

وای نگو چقدرررررر این دوران سخته من دیگه روانی شدم
میگم کاش زهرمار بخورم نه همچین غذایی
وقتایی که شوهرم سرکاره و ناهار نمیاد هیچی درست نمیکنم از دست پسرم به قدریییی اذیت میکنه