خانما دیشب رفتیم فروشگاه یه پسر بچه با باباش اومده بود خرید همسن دهترم شاید ۲یا۳ ماه کوچیکتر یا بزرگتر ب باباش گق فلان چیزو میخوام باباش گف ن اون برای بچه های بزرگ ک مای بی بی نمیشن و دستشویی جیش میکنن هر وقع دستشویی جیش کردی میخرم برات گف باشه بچه قانع شد ن با گریه هیچی گف باشه اونوقت ما میریم بیرون هما ما نگاه میکنن از بس جیغ و گریه میکنه ابرومونو میبره هر دقیقه یه چیز میخواد اصلا با توضیح دادن توجیه نمیشع یا باید بخریم براش یا نخریم تا حالش بد بشه گریه میکنه خونه هم همینجوری نمیدونم چجوری قانعش کنم با توضیح و حرف زدن این از سرش بیاد بیرون هر چی حرف میزنم انگار ن انگار دوباره شروع میکنه میگه میخوام

هیچی فقط تو خونه شروع کن چیزی که میخواد رو نده بهش اگر براش مضر و هیچ وقت نظرتو عوض نکن بخاطر گریه اش

عزیزم بچه ها قابل مقایسه نیستن ، تو شروع کن به بچه ت آموزش دادن
یه چیزی می‌خواد میگی نه جیغ و داد کرد هم جوابت همون نه باشه

دخترم حالا به شدت قانع و فهمیده هست خیلی ناراحتم چند شب پیش رفتیم فروشگاه دخترم رفت واسه خودش پوشک آورد و بعدش هم دم در وایستاد تا حساب کنیم اصلا خوراکی نخواست یه سری هم با هم بیرون بودیم دم در اسباب بازی فروشی وایستادم تا ببینم چیکار میکنه یکم نگاه کرد بعدش گفتم اینا مال آقا فروشنده هست بیا بریم تو خونه هم مثلا بهش میگم اگر کتاب هات جمع نکنی میریزم سطل آشغال میگه لازمشون دارم و جمع میکنه میبره کتاب خانه ش میزاره شاید یکم زیادی خانوم شده ولی اصلا خوب نیست بچه باید بچه گی کنه

اصلا ناراحت نشو اون بچه مثل دختر منه بیرون به جوری آروم حرف گوش کن منطقی هست نه دادی نه جیغی مثلا فروشگاه ما اصرار می‌کنیم هرچی دوست داری بردار خونه پدرو مادرمون رو هر لحظه جلو چشممون میاره

پسر من اینجوری بود بعدا خوب میشه دخترت یکی دوماه دیگ

منم براش توضیح میدم
معمولا قبول میکنه

بچه منم خیلی بهونه میگیره اصلا نمیشه باهاش بازار اینا رفت