سلام خانوما خوبین من دختر بزرگم 2سال و 4ماهش هست خیلی بد اخلاق شده اصلا به حرفم نمیشه گریه می‌کنه چیغ میزنه بدون هیچ دلیل وقتی میگم چی میخایی چه بدم بهت بدتر لج می‌کنه با ناز با محبت همراهش حرف میزنم نمیشه زیاد که عصبانی بشم میزنم داد میزنم بازهم نمیشه نه که با این کوچکه حسادت کنه میاد بغلش می‌کنه بوسش می‌کنه اون که گریه کنه میگه جان جان من بگیرم شیر بدم اصلا عین خیالش نیست نه که به اون توجه نمیکنم نه از کوچکه بیشتر توجه ام سمت اینه ولی اصلا منو آدم حساب نمیکند
فقط می‌ره سمت باباش آب بخاد غذا بخاد نان بخاد جیش داشته باشه پی پی داشته باشه همش می‌ره به باباش میگه به من اصلا اهمیت نمیده
البته باباش هم بی‌تقصیر نیست اون که لج کرد یا هرچی میگه خانم بیا بیبین دختر به حرف نمیشه از من برای دختر یه هیولا ساخته همین که میرم سمتش بگم چیشدع چی میخایی می‌ره سمت باباش به اون پناه می‌بره نمیگم نره سمت باباش ولی خوب منم مادرم ناراحت میشم که منو آدم حساب نمیکند نمیگه من مامان دارم
بدتر ازهمه این جیغ زدن وبهونه گرفتن و گریه های الکی عصاب بهم نزاشته لطفاً شما بگید چکار کنم بخدا خیلی دلم شکسته اینکه اصلا منو مادر حساب نمیکنه همه کارش باباباش هست حتا باباش بره دستشویی این دختر از گریه هلاک میشه که منم میرم 🥺🥺🥺

۷ پاسخ

خب این جوری که واسه شما خوبه
مسئولیت دو تا بچه با هم به عهده شما باشه خیلی سخته و خسته میشی
برو خدا رو شکر کن که این جوریه
آخرش شما مادرشی و دوستت داره

دختر منم اینجوریه یادمه برادرزاده م هم همسن دختر من بود ایننجوری بودالان از پیش مادرش تکون نمیخوره اقتضای سنشونه همه بچه ها این سن همینن دیدم ک میگم

ولی بچهای من اصلا با باباشون خپب نیستن چون همش بی حوصله و بی اعصابه و همش داد میزنه به همین خاطر همش به من وصلن راستش رو بخوایید کیف میکنم از اینکه به من وابسته هستن و ته دلم براشون قنج میره که هرکاری بخوان بکنن فقط مامان باید باشه البته دخترم 12سالشه و پسرمم2/5سالشه ولی من واقعا لذت میبرم از وجودشون

دختر منم الان چند روزیه که شدت لجبازیاش خیلی خیلی بیشتر شده خوشحال باشه یا ناراحت جیغ میزنه
اما برعکس من باید همه کاراشو بکنم، باباشو خیلی دوست داره اما حاضر نیست بدون من با باباش تا سوپری سر کوچه بره

پسر منم خیلی وابسته به باباشه حتی دستشویی هم با اون می‌ره
یک متن خوندم که تو دوسالگی بچه به یکی از والدین یا پدر یا مادر بیشتر وابسته میشه

بحران 2 تا 3 سالگیه. بچه ها لجباز تر میشن. خودشون اذیت میشن الکی با عصبی شدن و ناراحتی استرس نده به خودت. باهاش بیشتر مهربونی کن و بازی کن کم کم درست میشه

دخترمنم تاوقتی باباش نیس خیلی سمتم میاد ولی همین ک باباشو میبینه لجبازی میکنه .اصلا سمت من نمیاد.شباروپای باباش میخوابه .نصف شب بیدارمیشه بیاد رو سینه باباش میخوابه😅تواین سن همینطورین ب دل نگیر

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۲ سالگی
اینم از شب یلدا که به گریه و کتک خوردن گذشت .. اینم از روز مادری که فقط دلم شکست.. خدایا هستی دیگه مگه نه؟ من بدبخت چه گناهی کردم که پسرم هر جا با باباش میریم می‌چسبه به باباش و جیغ میزنه هر جا بدون باباش باشیم خوبه و بازی میکنه. امشب رفتیم خونه مادرشوهر پسرم جیغ میزد و چسبیده بود به باباش پدر شوهرم عصبی شد گفت برش دارید برید خونتون شوهرم با پسرم رفت من و با دخترم مثل احمق ها موندم گفتم زشته برم. چه قدر متلک بهم زدن که آره تو بچه رو اینجوری تربیت کردی.بعد مادرشوهرم میگه زنگ بزن خانواده ات برن علی رو ببرن تا پسر من بتونه بیاد یلدا. هر چی بهش میگم خانواده من خودشون جایی دعوتن گوش نمیده. بعد منو آورده تا دم خونمون که برو علی رو آروم کن سرش بند بشه پسر من بتونه بیاد یلدا علی هم جیغ میزد د باباش رو گرفته بود تهش مادرش با قهر از خونه رفت بیرون شوهر منم یه عالمه منو پسرم رو زد که اینو تو تربیت کردی من بچه به این بدی ندیدم منم زنگ زدم به مادرشوهرم گفتم گناه من چیه علی گریه میکنه چرا من باید کتک بخورم میگه خوب پسرم ناراحت بوده به من چه!!!! خدایا کجای این عالم نشستی ظلم رو میبینی ساکتی