تازگیا خیلی آدرین اذیت میکنه لجباز شده خیلی عصبیم میکنه اصلا حرف گوش نمیکنه.مثلا صداش میکنم انگار که این بجه نمیشنوه اصلا اهمیت نمیده باید سرش داد بزنم تا بیاد یا خواسته ایی که دارم انجام بده.خیی عصبیم کرده خییلییییی باید چیکارش کنم؟منم همش سرش داد میزنم بعصی وقتاهم آروم میزنمش چون ولم نمیاد آمل خیلی عصبانیم میکنه
شوهرم میگه چرا انقدر دعواش میکنی چرا انقدر عصبانی هستی منم میگم تو بیا دورزو با این بچه بمون ببینم میتونی تحمل کنی؟ببینم میتونی باهاش راه بیای بعد منو درک میکنی،شبا که میخوای خونه کلا ۳ساعت باما هستی اما مغزت میره بعد به من میگی
میگه سرش داد میزنی بعدا تو سری خور میشه میگه بعدا جلوی بچه های دیگه نمیتونه از خودش دفاع کنه منم خیلی ناراحت میشم اما واقعا خیلی اذیتم میکنه خیلی لجباز و یه دنده شده
مثلا بهش میگم بیا غذاتو بخور نمیاد بعد که میخوام جمعش کنم میگه هام یعنی غذا بده گریه میکنه میام میدم دوباره میره صداش میکنم بیا غذاتو بخور جواب نمیده بعد من جمع میکنم دوباره گریه میکنه میگه هام
آخه جیکار کنم توروخدا راهنماییم کنید خیلی عصبانی میشم خیلی لجباز شده

۲ پاسخ

گلم اگه اینستا داری پیج دکتر ثریا علوی نژاد رو فالو کن خیلی کمکت میکنه
دقیقا حالو روز من با دخترم
ولی گلم سزش داد نزن زیاد چون اون داد زنه بعد یه مدت واسش عادی میشه یعنی دیگه رو حرفت حساب نمیکنه تا داد نزنی به حرفت توجه نمیکنه همونطوری که الان پسرت همین حسو داره نسبت بهت هم اینکه همسرت راست میگه اعتماد به نفسش پایین میاد و منزوی میشه نمیتونه از خودش دفاع کنه در اینده
ولی بعصی وقتا واقعا از توان ادم خازجه بس که بچه های الان شیطونو لجبازن

وقتی شوهرا دیگه این حرفو بزنن رسما حرص آدم درمیاد
چندروز کامل باید با بچه تنهاشون گذاشت تا بفهمن مادرا چی میکشن

سوال های مرتبط

مامان نورا ✨دیانا مامان نورا ✨دیانا ۲ سالگی
سلام خانوما خوبین من دختر بزرگم 2سال و 4ماهش هست خیلی بد اخلاق شده اصلا به حرفم نمیشه گریه می‌کنه چیغ میزنه بدون هیچ دلیل وقتی میگم چی میخایی چه بدم بهت بدتر لج می‌کنه با ناز با محبت همراهش حرف میزنم نمیشه زیاد که عصبانی بشم میزنم داد میزنم بازهم نمیشه نه که با این کوچکه حسادت کنه میاد بغلش می‌کنه بوسش می‌کنه اون که گریه کنه میگه جان جان من بگیرم شیر بدم اصلا عین خیالش نیست نه که به اون توجه نمیکنم نه از کوچکه بیشتر توجه ام سمت اینه ولی اصلا منو آدم حساب نمیکند
فقط می‌ره سمت باباش آب بخاد غذا بخاد نان بخاد جیش داشته باشه پی پی داشته باشه همش می‌ره به باباش میگه به من اصلا اهمیت نمیده
البته باباش هم بی‌تقصیر نیست اون که لج کرد یا هرچی میگه خانم بیا بیبین دختر به حرف نمیشه از من برای دختر یه هیولا ساخته همین که میرم سمتش بگم چیشدع چی میخایی می‌ره سمت باباش به اون پناه می‌بره نمیگم نره سمت باباش ولی خوب منم مادرم ناراحت میشم که منو آدم حساب نمیکند نمیگه من مامان دارم
بدتر ازهمه این جیغ زدن وبهونه گرفتن و گریه های الکی عصاب بهم نزاشته لطفاً شما بگید چکار کنم بخدا خیلی دلم شکسته اینکه اصلا منو مادر حساب نمیکنه همه کارش باباباش هست حتا باباش بره دستشویی این دختر از گریه هلاک میشه که منم میرم 🥺🥺🥺