مامانا تورو خدا بیاین نصیحتم کنین یکم دلداری بدین
من از روزی که بچم دنیا اومده رنگ آرامش ندیدم همش میترسم یه اتفاقی واسش بیوفته روز و ساعتی نیس که تب سنج نزنم چکش نکنم وسواس فکری گرفتم

منم همینطوری حساسم فقط یه مدل دیگه
همه مهمونیارو کنسل کردم تو این یکسال که کسی مریض نباشه بچم بگیره

سابقه وسواس دارید تو خانواده؟

عزیزم باید رو خودت کار کنی چون این ثسواس تو به بچت هم منتقل میشه و تو هرچی بیشتر وسواس باشی بچه بیشتر مریض میشه برو روانشناس حرف بزن و سعی کن کنترل کنی خودتو

دیگه ماابرانسان نیستیم که گریزی نیست ازمریضی،میگن ازهرچی بترسی سرت میاددورازجون،بی خیال باش،خیلی هم نبایدبچه روپاستوریزه کرد

هم خودتو مریض میکنی هم اون بچه رو
حالا چرا انقد میترسی
فوقش سرما بخوره دیگ ایقد بزرگ کردن نداره وقتتو فکرتو رو بازی کردن باهاش بگذرون ن ترس هات ب چیزی ک نیس

صلوات بفرس با این‌حرکتای‌خودت‌مقابله‌کن ب دختری هس‌تو مدرسه دخترم مامانش ب شدت روش وسواس داره وای همش میگم حیف بچش مریضش کرده بچه‌رو پارسال سه بار کلاس بچشو عوض کرد اخرم با معلم و مدیر و معاونا دعواش شد از بس اذیت میکرد هروز شکایت ک یکی بچمو زده یکی دفتر بچمو پاره کرده خب بچه بودن این چیزا طبیعی بود برا همه‌پیش میومد دائم نگران امتحانا و درسا بچشه ببین ما هم نگرانیم نه ک نیسیم ولی باید ب فکر اون‌بلشی باهاش بازی کن براش وقت‌بزار ب خودت برس ببین ویتامینی چیزی کم ندااشته باشه بدنت

بایددرمان کنی حتتتما

منم😰

منم مثل خودت بودم ینی هنوز هم هستم ولی دارم کنترلش میکنم
فقط خودم این مدت پیر شدم کلا افسرده شدم حوصله هیچکس رو ندارم دیگه حتی بعضا دیگه حوصله بچمم ندارم