مامان امیرمحمد 
مهسا مامان امیرمحمد مهسا ۹ ماهگی
مامان پسته💞دخترم🩷 مامان پسته💞دخترم🩷 هفته بیست‌وهفتم بارداری
مامان 👑ρεřอп§єś👑 مامان 👑ρεřอп§єś👑 ۲ سالگی
مامان نیهان❤🤰 مامان نیهان❤🤰 هفته نوزدهم بارداری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۴ ماهگی
خوب دیشب که گفتم شوهرم اومد خونه گف فاطی پسر عمم زنگ زده میخان بیان خونمون با نامزد یه چند روزی هستن منم گفتم کدوم گف رضا گفتم خاب باشه بعد امروز صبح بلند شدم خونه جارو کردم غذا درست کردم شوهرم رف ترمینال دنبالشون منم تو خونه حاضر شدم بعد آنقدر استرس رو به رو شدن باهاش و داشتم که حد نداره بعد زنگ و زدن منم رفتم در باز کردم اومدن خونه سلام و احوال پرسی کردن رضا گف سلام خبی منم گفتم سلام ممنون بعد اومدن داخل منم براش چای آوردم خوردن بعد جوری با زنش حرف می‌زد فقط داشتم حرص میخوردم اما به رو خودم نیاورد بعد تو گهواره داشتم نگا می کردم یهو یاد چیزی افتادم خندم گرف سر بلند کردم دیدم با اخم نگام میکنه بعد شوهرم گف من میرم نوشابه بخرم تو هم سفر رو بنداز میام شام بخوریم گفتم باش تو آشپز خونه بودم اومد آب بخور یواش گف می دونم با کسی در ارتباط هستی اما بهت هشدار میدم خودتو جم کنی چون اگه چیزی ببینم برات بد میشه منم گفتم گمشو گف فکر نکن نمی فهم همش سرت تو گوشی میخندی حواست باشه منم چیزی نگفتم الانم فردا شوهرم میره اضافه کار اینا هم میگن بریم بیرون منم اصلن حوصله شون و ندارم نمی دونم بخدا چیکار کنم