مامان 🐣🐣🐣 مامان 🐣🐣🐣 هفته هفتم بارداری
دخترا ترشح ابکی دارم یکمی امروز بیشر شده از چیهههه
قبلا سفت سفید بود یانبود الان قشنگ خیس میشم
مامان شیرین عسل مامان شیرین عسل ۳ سالگی
مامانا میشه خرفه بخورم تو آش؟ هشت هفتمه
مامان رزا مامان رزا ۷ ماهگی
خانوما دخترم ۷ ماهش تموم شده بدون کمک و تکیگاه ک نمیشنیه و سینه خیز هم اصلا نمیره فقط دمر میمونه خیلی دیر نشده واسه رفتن؟؟
مامان معجزه مامان معجزه ۴ ماهگی
بهش میگم قدر تک تک این ثانیه ها رو بدون که تکرارنمیشه قدرجایگاهت رو بدون که نظر کرده هستی وقتی اسم مادر میاد روت .خدا بهت نظاره کرده
وانت‌خاب شدی برای قشنگترین مقام لذت بخش تراز مادرشدن مگه هست؟
جوانه میزنم🌱🫀 جوانه میزنم🌱🫀 قصد بارداری
سلام خانماااا اینحا کسی بوده همزاد داشته یا دعایی چیزی داشته باردار نمیشده حرز خریده مشکلش حل شده و باردار شده؟
مامان طوفان مامان طوفان ۱۱ ماهگی
آرایشش کردم🧿😍
مامان پسرمامان مامان پسرمامان ۴ سالگی
پسزم خوابید خداکنه بخوابه تا صبح
مامان آسنات مامان آسنات هفته سی‌ام بارداری
آیادر سونو گرافی آنومالی هم در تشخیص جنسیت جنین اشتباه می‌کنند یاخیر؟
مامان سامیار مامان سامیار ۲ سالگی
خانما علائم افتادگی ناف چجوریه؟
مامان نــورا👼🏻 مامان نــورا👼🏻 روزهای ابتدایی تولد
#پارت ۲
ناامید از بیمارستان اومدم بیرون مامانم گفت زهرا بیا پیاده بریم حرم دوستان قمی میدونن از فرقانی تا حرم خیلی راه هست خلاصه از فرقانی پیاده رفتم تا حرم بعدش پیاده رفتم تا صفائیه کلی گشتیم بعدش دوباره پیاده تا ۱۵ خرداد که خونه مامانمه رفتیم حدودا ۵ ساعتی پیاده رفتم شایدم بیشتر بعدش روضه بود خونه مادرشوهرم با مامانم گفتم من میرم همینکه رفتم خونه مادرشوهرم شکمم سفت بود و اصلا شل نمیشد مثل سنگ سفت سفت بود دیگه روضه تموم شد رفتیم خونه فقط شکمم سفت بود و یکم درد تو لگن و تکون های نورا خیلی کم بود شام خوردیم خوابیدم از ساعت ۱۲ تا ۵ صب هرچی شیرینی و شکلات خوردم کلا ۳،۴ تا تکون کوچیک حس کردم شوهرم خیلی نگران بود واسم شربت درست کرد نورا باز دو تا تکون آروم خورد شوهرم گفت بخواب تا ساعت ۷ اگر اصلا تکون نخورد میریم بیمارستان که من خوابم برد ساعت ۸ بیدار شدم به شوهرم گفتم چرا نرفتی سرکار گفت بلند شو صبحونه بخور بریم بیمارستان گفتم چرا گفت به دلم بد اومده خواب هم دیدم نورا به دنیا اومده خلاصه صبحونه خوردم نورا تکون خورد گفتم علی ولش کن نریم خوابیدیم از ساعت ۹ و نیم خوابیدم تا ۱۰ و نیم ۵ بار انقباض خیلی شدید داشتم که از خواب می‌پریدم ولی منظم نبود دیگه شوهرم گفت من میرم حموم آماده میشم توام آماده شو دیگه من همه ظرفارو شستم خونه رو جارو دستی کشیدم لباس خوشگل پوشیدم آرایش کردم همه طلاهامم در آوردم همچنان دردام فاطله خیلی زیاد داشت ولی وقتی می‌گرفت خیلی شدید بود