مامان کایلین مامان کایلین ۱۱ ماهگی
همسرم رو از بعدظهر گم کرده بودم
توی جاده بود تو مسیر برگشت به خونه از شمال گفت میرسم تا یه ساعت دیگه غذا حاضر کردم که برسه با هم بخوریم
بعد هر چی زنگ میزدم بهش جواب نمیداد از طرفی زنگم که میزدم میترسیدم باتریش تموم بشه اون وسط و اگه نیاز به امداد داشته باشه کسی نتونه پیداش کنه
چه فکرهایی که نکردم تصور اینکه اتفاقی براش افتاده باشه دیوانه‌م کرده بود
به کایلین که فکر میکردم بدنم کرخت میشد و بیشتر بغضم میگرفت، فکر سلامت نبودن بابا تو این سن کم…
الان چند دقیقه‌س به لطف خداوند برگشته گوشیش خراب شده، جاده رو بستن رفته از هراز اومده و…اما سلامته خداروشکر
من فکر میکردم خیلی زن مستقل و قوی‌ای هستم، همیشه تو شرایط بحرانی خودمو جمع و جور میکردم، اما با کایلین همه چی فرق کرده انگار به همه عزیزانم وابسته‌تر شدم انگار با چسب چسبوندنم به این زندگی به این دنیا دلم میخواد بهترین تجربه زیسته رو داشته باشه دخترم تو یه جهان امن و آروم
پ.ن. مرسی که برام دعا کردین
مامان ابوالفضل وآیلین مامان ابوالفضل وآیلین روزهای ابتدایی تولد
مامان بنیتا مامان بنیتا ۶ ماهگی
مامان محمد یاسین مامان محمد یاسین ۲ سالگی