مامان خدایا پناهم باش مامان خدایا پناهم باش ۳ سالگی
دیدین به کسایی که خوبی میکنن فکر میکنن همیشه وظیفمونه،بهش خوبی کنیم،فکرنمیکنن بهش لطف میکنییم اگه یه بار خوبی نکنیم پیغام وپس غام برای میفرستن ..من به خواهر خیلی خوبی کردم برای جهیزیه،دخترش دونه دونه وسایل براش میرفتم قیمت میگرفتم یا براش میخریدم وکارای دیگه .براش کردم چون خواهرکوچیک بودم .بچم به دنیا اومد میخاست صد بده ۵۰ داد گرایش حساب کرد با اینکه وضعشون خوبه .حالامن اگه گرایهامو حساب میکردم براش چه کارهای کردم چندمیلیون به بالا بود عملی که داشت من نرفتم ملاقاتش، رفتم خونشون یه کیلو موزم گرفتم ..زدم اسنپ دیدم برم وبرگردم ۳۰۰ تومان گرایش میشه بعدش از اون ور میخاد شوهرم دعوا راه بندازه چیکار کردی سیصد تومانو،که نرفتم ..یاد حرفی که بهم زده بود افتادم که زایمان کرده بودم التماسش میکردم بیاد پیشم چون مادرم نمیتونس برام یه چایی درست کنه بهش گفتم اگه دخترت زایمان کنی دلت براش نمیسوزه گفت اون دخترمه((((،منی که گهنه،های بچهاشو می‌بردم سرچشمه با آب سرد میشستم،.))) تو خواهرمی،.
منم اون روز پسرم سرماخورده بود نرفتم هم به خاطر گرایش هم به خاطر پسرم...بعدش برام پیغام فرستاده بیخود کزده اومده خونم ...منم به اون طرف گفتم بهش بگو یادت رفت پول دادم خرید عروسی دخترتو کروی با اینکه خواهر برادرای دیگه پولدار بودنو من بی پول .پول قرعه رو کشی رو دادم بهش .وخیلی کارای دیگه...دیگه تصمیم گرفتم بذارمشون کنار همشونو حالا برام پیغام می‌فرسته یادته چی میگفتی منم گفتم بهش بگو حرف زیاده آدم بخاد میگه منتها من آدم فروش نیستم فقط اینو فهمیدم باید بدی میکردم تا خوبی میدیدم.........ولی حیف دیر فهمیدم رفتم خونه داداشم چون اون با داداشم به خاطر عروسش سرسنگین باهاشون به خانم برخورده چرا رفتم اونجااااا
مامان محمدرافع💙 مامان محمدرافع💙 هفته سی‌وهفتم بارداری