مامان یاسین ومائده مامان یاسین ومائده ۲ سالگی
NARGES NARGES قصد بارداری
بیایید از دیروز بگم ک قرار بود برم پیش ضامن
عصر با جلال رفتیم پرند طبق آدرس خیلی ببخشیدا ولی پرند خیلی جای بدی بود بلانسبت بلانسبت احساس می‌کردم تو قبرستونم ترسیده بودم.رفتیم طبق آدرس آیفون خراب بود زنگ زدم ضامن گوشی برنمی‌داشت چون گفته بود ممکنه سر فیلمبرداری باشم.پنجره طبقه اول زدم اومد پشت پنجره خانومه مدیر ساختمون بود گفتم آقای نعیمی واحد ۶ هستن گفت آره گفتم اینجا دفتر فیلمبرداری هست گفت نه صاحبخانه به من گفته اینا خواهر برادر هستن و کارگاه دارن گفتم لامپ روشن میشه در باز کنید برم با کلی ترس همراهش رفتم طبقه سوم در زدم زنگ زدم کسی باز نکرد که بعد چندبار ی آقا که مثل عربا لباس پوشیده بود در باز کرد یه لباس تمام مشکی یچیزی شبیه شال دور سرش بسته بود پشت سرش خانومش بود که اونم لباسش مثل اون بود خلاصه ب مدیر ساختمان گفتم به همسرم بگید بیاد بالا بعد جلال اومد رفتیم تو.خونشون یجوری بود خانومش رفت اتاق و تو آشپزخونه یه لباسشویی بود و چندتا بشقاب اینا و حسابی رو اپن شلوغ بود پر از خوراکی و این جور چیزا یه میز و کامپیوتر هم تو حال بود بدون فرشی چیزی و نعیمی گفت اینجا محل کار و سر فیلمبرداری بودم خلاصه پرینت حسابش داد بهمون و واقعیت ترسیده بودم حتی آدرس واسه آبجیم فرستاده بودم.بعد اومدیم بیرون مدیر ساختمون میگفت ماهم بهشون مشکوک هستیم.تو استعلام که واسه تاریخ ۳ دی بود نوشته بود مجرد ولی عکس شناسنامه کع فرستاده بود تابستون ازدواج کرده بودن.نمیدونم کجای کار میلنگه و یارو اهل خرمشهر هست شایدم بلاگر بودن و تبلیغ میکردن.جواز کسب شون واسه سلسبیل تهران هست.خلاصه یکشنبه میرم مدارک بدم به بانک.
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی