مامان ریحانه خانوم 😘 مامان ریحانه خانوم 😘 ۳ سالگی
مامان کوچولو من مامان کوچولو من هفته پنجم بارداری
مامان گلی مامان گلی هفته هجدهم بارداری
مامان فواد مامان فواد ۱۱ ماهگی
چندروزپیش برای یه کاراداری بایدعدم سوءپیشینه میگرفتم
رفتم دفترقضایی پرسیدثناداری گفتم نه
شماره ملیموزد گفت داری چرامیگی نه
تعجب کردم گفتم من ندارم گفت خانوم ایناهاشش جلومه به شماره فلانه
یادم افتاد شماره برای پدرشوهرمه'حدود۶'۷سال پیش که همسرم چندروزی خونه روترک کرده بود منوبرد دفترقضایی تادادخواست طلاق بدم
کاراشوانجام دادم ولی براثبت درخواست سیستم قطع شد وکارمون نصفه موند برگشتیم خونه
فرداش زنگ زدکه بیابربم ادامشوانجام بدیم ولی بابام نرویه هفته دیگه صبرکن
یادمه شبش مامانم داشت کتابهاشونومرتب میکرد'نیت کردم وازحافظ فال گرفتم
یوسف گم گشته بازآیدبه کنعان غم مخور
بابام بالای سرم ایستاده بود.ناخودآگاه اشکم اومد بابام نیش خندی زدوگفت:یوسف مگرجنازش بیاد
هوررررری دلم ریخت
نمیدونستم حرف صبحشوباورکنم یاشبشو
همسرمن برگشت.منم باهاش برگشتم سرزندگیم.گفتم ته تهش مجبورمیشم خودم میرم سرکار خرج خودموبچمومیدم.اصلاااااخودمو وقف امیر(پسرم)میکنم ولی حداقلش اینه خودموخودمم خلاصه برگشتموهمسرم ترک کردو یوسف گم گشته ی من بازگشت❤️
میدونی چیه؟میخوام‌بگم به احساستون اعتمادکنید🤌
احساس هیچوقت دروغ نمیگه