مامان سودا مامان سودا ۳ سالگی
وااای از دست خالم اینا خیلییی حرصیم
یه خاله دارم که تازه از مکه اومده و حاج خانم شده و شدیدا ادعای دین و ایمان داره ولی خسیسسسسه
دو روز پیش توی مسافرت بودیم خیلی خسیس بازی در آورد مثلا من اسنپ میگرفتم میشد ۴۳تومن اونا میگرفتن میشد ۵۷ تومن. بعد به من می‌گفت مت با اسنپ تو بریم من پام درد میکنه نمیتونم صبر کنم! بخاطر پولش اینطور می‌کرد ولی اگه برعکس بود و اسنپ خودشون کمتر بود و دیرتر میومد میگفت میخوام بمونم اینجا یکم بیشتر محیط رو ببینم

الان برگشتیم خونه شوهرم براش بلیط گرفته بود اونم با کلی زحمت، چون پیدا نمیشد و دائما باید سایت رو چک میکرد. با این که خودش بچه داره ، بچه هاش خودشون رو به زحمت نینداخته و شوهرم با کلی تلاش بعد سه ساعت تونست بخره
پول رو واریز کرده، الان میبینم ۷هزار کم ریخته
میگم مگه مغازه است که به خودش تخفیف داده؟ توام از جیبت دادی دیگه
شوهرم میگه هیچی نگو ،حالا فکر میکنن من بهت حرفی زدم و از دستم ناراحت میشن
اما من میخوام به روش بیارم و بهش تیکه بندازم، چی بگم بهش که متوجه بشه؟
مثلا بهش بگم خاله شما همه جا خوب تخفیف میگیری، توی بلیط قطار هم تخفیف گرفتی؟ چطوری تیکه بندازم که دلم خنک بشه و بفهمه کارش بد هست ، میخوام بهش بگم کشته و مرده ی اون هفت هزار هست... یه حرفی بزنم خودش خجالت بکشه از کارهای این جند روزه