مامان پسرم💙🥺 مامان پسرم💙🥺 ۹ ماهگی
خانوما امروز ماد شوهرم اینا نذری داشتن هر سال دارن یعنی آبمیوه و کیم میدن بعد خواهر شوهرم به من حرف های بد و بیراه زد البته چند ماه پیش که از اون موقع هم کلا رفت امدمو قطع کردم بعد صبح زود همسرم پاشد گفت نمیایین شما گفتم خیر وقتی خواهرت داشت به من تهمت میزد مادرت هم پشتش بود و می‌گفت راست میگه الان برای چی من برم حتی مادر شوهرمم عمل کردن عین یه غریبه رفتم بیمارستان ملاقتش اومدم و اصن نرفتم من عروس بدی نیستم خوب خانوما لطفاً نگین چقدر خودخواه هستی نوشون رو نمی‌بری ببینن ولی این خواهر شوهرم به من گفت که بچه از برادرش نیست و مادرش هم گفت دخترم راست میگه باید ثابت کنه که بچه ما هست و بعد از ثابت کردن من اینا هرچقدر میگن بچه رو بیار ببینیم من نمی‌برم چون واقعاً بدجوری دلم شکسته بعدش من اصن براشون بدی نکردم موقع ازدواج گفتن دستمون خالیه برا طلا گفتم اوک همسرم خودش بعداز خونه رفتنمون برام میگیره مهم نیست موقع عروسی شد گفتن خرج الکی نکنین به همه میگیم رفتین ماه عسل و برگشتین رفتین سر خونه زندگیتون بچه به دنیا اومد اسم پسر فوت شدشون رو گذاشتم چون خواستن مثلا اسم پسرشون زنده بمونه البته این کار رو هم بدون اجازه من کردن بعد الان از صبح مامانم های بهم حرف های میگه که باعث عذاب وجدانم میشه بنظرتون من اشتباه میکنم پسرمو نمیبرم اصم با شوهرم کار ندارم اون میره ها ولی من و بچم نه
مامان هیرمان 🫧🐬 مامان هیرمان 🫧🐬 ۱۱ ماهگی