مامان مهرسا مامان مهرسا ۱۷ ماهگی
شمام مرور خاطرات می‌کنید ؟ الان تمام دوران مجردیم یادم افتاده اکثر ادما دخترا دوران مجردیشون بهترین دوره ی زندگیشونه و بعد ازدواج بد میشه و از شرایط راضی نیستن من برعکس .....الان موقع ظرف شستن یاد تموم بدبختی هایی ک سرم اوردن افتادم خداااایا من چجور گذروندم مامان بابام ب همه رو داده بودن ک هر کس هر رفتاری ک دلش می‌خواست با من میکرد راحت توهین میکردن راحت هر حرفی رو بهم میزدن ....ب زور تو ۱۶ سالگی شوهرم دادن ب یه ادم نفهم چقدر غذاب کشیدم چقدر اذیت شدم پدرم در اومد تا تونستم جدا بشم خون ب جیگر شدم هر اتفاقی تو خونه می افتاد باعث و بانیش من بودم از آسمون سنگ هم می بارید من مقصر بودم بابام قلبش خورد ب مشکل کل تایفه منو مقصر میدونستن ک چرا ؟ چون از چاهی ک بابام با دستای خودش برام کنده بود خودمو کشیدم بیرون 😭😭😭😭جدا شدم الان آبجیم و داداشم ک بزرگ شدن ، شدن سوگلی خونه بهترین لباسا کوتاه ترین لباسا جلف ترین لباسا بهترین امکانات بهترین گوشی بهترین مدرسه کیه ک ب اینا بگه بالا چشمت ابروعه منم میام یه چیز بگم مامانم جرم میده ...چرا انقد فرق میذاشتن و می زارن ...اخر سر هم گفتن باید با یه ادم مطلقه ک زنشو بخاطر بچه دار نشدن طلاق داده ک ۱۵ سال ازم بزرگ تره ازدواج کنم ....اخ دونه ب دونه یادم می افته دلم برا خودم میسوزه ...من ک حلالشون نمیکنم انقد دل چرکینم ازشون اصلا زود ب زود نمیرم همسرمم میگه بریم بریم می پیچونم ۳ ماه یه بار اونم میرم یه شب می مونم و برمیگردم ببخشید سرتون رو درد آوردم دلم شدید گرفته 🥲🥲🥲🥲