شمام مرور خاطرات می‌کنید ؟ الان تمام دوران مجردیم یادم افتاده اکثر ادما دخترا دوران مجردیشون بهترین دوره ی زندگیشونه و بعد ازدواج بد میشه و از شرایط راضی نیستن من برعکس .....الان موقع ظرف شستن یاد تموم بدبختی هایی ک سرم اوردن افتادم خداااایا من چجور گذروندم مامان بابام ب همه رو داده بودن ک هر کس هر رفتاری ک دلش می‌خواست با من میکرد راحت توهین میکردن راحت هر حرفی رو بهم میزدن ....ب زور تو ۱۶ سالگی شوهرم دادن ب یه ادم نفهم چقدر غذاب کشیدم چقدر اذیت شدم پدرم در اومد تا تونستم جدا بشم خون ب جیگر شدم هر اتفاقی تو خونه می افتاد باعث و بانیش من بودم از آسمون سنگ هم می بارید من مقصر بودم بابام قلبش خورد ب مشکل کل تایفه منو مقصر میدونستن ک چرا ؟ چون از چاهی ک بابام با دستای خودش برام کنده بود خودمو کشیدم بیرون 😭😭😭😭جدا شدم الان آبجیم و داداشم ک بزرگ شدن ، شدن سوگلی خونه بهترین لباسا کوتاه ترین لباسا جلف ترین لباسا بهترین امکانات بهترین گوشی بهترین مدرسه کیه ک ب اینا بگه بالا چشمت ابروعه منم میام یه چیز بگم مامانم جرم میده ...چرا انقد فرق میذاشتن و می زارن ...اخر سر هم گفتن باید با یه ادم مطلقه ک زنشو بخاطر بچه دار نشدن طلاق داده ک ۱۵ سال ازم بزرگ تره ازدواج کنم ....اخ دونه ب دونه یادم می افته دلم برا خودم میسوزه ...من ک حلالشون نمیکنم انقد دل چرکینم ازشون اصلا زود ب زود نمیرم همسرمم میگه بریم بریم می پیچونم ۳ ماه یه بار اونم میرم یه شب می مونم و برمیگردم ببخشید سرتون رو درد آوردم دلم شدید گرفته 🥲🥲🥲🥲

۶ پاسخ

الهی عزیزم هرکسی یه جورسرنوشتی داره
منم خداروشکرخونه خودم اختیارخیلی کارارودارم

چقددلم گرفت عزیزم ایشالله که ازاین به بعد بهترین زندگی برات رقم بخوره که اون دورانویادآوری نکنی

مثل منی
منم چند روزه اون زمان مثل خوره افتاده به جونم...
من پدر نداشتم اختیارمون دست داداشام بود
وای یادم میاد بخدا گریم میگیره مثل شمر باهامون رفتار میکردن
باز خواهرم زبون دراز بود جواب میداد من خودخورو تودار
داداشام تهران بود ما شمال بقران مثل برده بودیم تو دستش
الان یکسره خونه منن خواهرم باز رو نمیده بهشون
وقتی شوهر کردم شدم عزیز ترینشون
همیشه میگم خب چیمیشد محبت میکردن بهمون
تو هفده سالگی داداشم به من میگفت ترشیده
تو نوزده سالگی فقط بخاطر فرار از دستشون عشقمو ول کردمو شوهر کردم
آخخخخخخخخ کاش پیشم بودی انقد میگفتم بخدا غم خودت یادت میرفت

عزیزم واقعا هرکسی تو زندگیش مشکلاتی دارع هیی چ میدونی شاید یکی شرایطش بدتراز تو بوده 🥲ولی واقعا درکت میکنم گلم واقعا سخت خانوادت پشتوانت نباشن

الان شوهرت همونه که 15 سال ازت بزرگترها ؟

😢😢😢😢😢

سوال های مرتبط

مامان hosin مامان hosin ۲ سالگی
از مامانم بدم میاد خیلی نامرده هیچجا حمایتم نکرده همیشه هم ادعا داره من اگ نبودم تو نمیتونستی بچتو بزرگ کنی هیچ شبی نیومده پیش بچم بخابه با اینکه انقدر پسرم بدخابه و اذیت میکنه دوران بعد زایمانم هیچکار نمیکرد بااینکه طبقه پایین خونشون میشینم میگف بدخاب میشم مادرشوهرم اومد کمک تا این بچه جون گرف حتی مادرشوهرم واسم انار دون میکرد میوه پوست میکرد بعد مامانم میومد یواشکی میوه هایی ک مادرشوهرم واسم دون کرده بودومیخورد،هرکاری بهش میگم انقدرررررر غر میزنه نق میزنه ک حد ندارع همه هم میدونن شوهرمم بعضی وقتا میگه چرا مامانت اینجوریه بازمن میگم نگودرموردش حتی بابامم همیشه میناله ازش طفلک پیرکرد بابامو،همیشه از بابام واسمون ی قول ساخته بود ک حتی بابام مریض میشد میگف الکی میگه دلم میسوزه واسه بابام هیچوقت باورش نکردیم طفلی سرطان گرف مامانم میگف ادا درمیاره
امروز خونشون بودم پسرم با پشت از رو مبل افتاد انقد باهام دعوا کرد ک چرا نگرفتیش هرچی از دهنش درومد بهم گف خودم بااون حال باز اون میگه وای چرا آب بینیش اومد بینیش قرمز شد دور چشش کبود شد ضربه ب سرش خورد این بعدا چشاش چپ و کلاج میشه انقد گف منم پسرمو برداشتم اومدم خونه کلی سرپسر کوچولوم داد زدم انقدر گریه کرد تا خابش برد همیشه بهم میگه تو مادربدی هستی تومواظبش نیسی در صورتی ک خودش هیچوقت ب خودش تکون نمیده ک ی بارم اون بگیرش دس کمکم باشه