اینو میزارم اینجا ک یادم بمونه❤️
همیشه حس میکردم سخت ترین مراحل واکسنا و از شیر گرفتن زایمان و….
و راحترین لحظه ها لحظه هایی ک از شیر پوشک گرفتی و دیگه آزادی🫠🥲
اما الان بعد از نوزده ماه میتونم بگم اون لحظه ایی ک بچت داره شکل کودک میگیره🥲🥹
تقاضا شیر نمیکنه خودش با کلامش نگاهش درخاست میکنه با احساس عاطفه بغلت میکنه 🥹🥲یا حتی صدات میکنه چ ب اسم چ مامان و یا حتی زمانی ک موهاش شونه میزنی میبینی دیگه بلند شده🥹
ته دلت خالی میشه ی حس عجیبی میگیری دلت واسه تک تک لحظه هایی ک کوچیک بود تنگ میشه حس عجیبیه
عجیبتر از اون اینه ک روز ب روز خونه ما رنگ بوی دیگه ایی داره میگیره ی دختر ت خونه هس ک خودش لوس میکنه باباش ک میاد براش ناز میکنه عروسکاش میچینه ت خونه دونه ب دونه باهاشون خاله بازی میکنه 🥹❤️
میدونم ی روزی بازم دلم برای اینروزات تنگ میشه پس اینا اینجا نوشتم ک برام بمونه ❤️

ای خداااا.دنیای پسر و دختر باهم متفاوته.خونهء ماهم هر روز توپ بازی و موتور سواری توش پررنگ تر میشه😍😍😍خدا حفظشون کنه

مادر بودن پر از تناقضه هم دلت میخاد بزرگ شه هم دلتنگ بچگی‌هاش میشی. هم میخای مستقل شه هم وابستگی‌شو دوست داری. خیلی سخته مادر بودن منم دیشب داشتم گریه میکردم دلم برای کوچولویی‌های پسرم تنگ شده بود😢

خیلی حس عجیبیه دوست داری زودتر بزرگ سن بعد یهو عکسای نوزادیشونو میبینی یا یاد کاراشون افتادی دلت تنگ میشه

وایییی دقیقاااا🥹🥲من که بعضی اوقات گریم میگیره

توووو کجااییییی نامرددددددددد

دلم برا موهای دخترم تنگ شد ......

فقط اضطراب جدایی سخته خخخ بچم رو مادرم و شوهرم حساس

چقد قشنگ بود 🥲

خداحفظش کنه آوینا قشنگم رو 😍
کم پیدایی نیستی دگ

ایخودااا چ گشنگگگگ🫠❤️

خدا حفظش کنه عزیزم

🥺🥺

منم همین حس و دارم
وقتی عکس بچگی هاشو نگاه میکنم دلم تنگ میشه
فقط حسی که هیچوقت تغییر نکرده عشق من بهش
فقط می‌دونم خیلی دوستش دارم

چه قشنگ نوشتی عزیزم 🥹🥹

دقیقا عزیزم موافقم باهات منم همین حس هارو دارم
خدابرات حفظش کنه