گل خانم گل خانم قصد بارداری
مامان آرمین و آرمیتا مامان آرمین و آرمیتا هفته بیست‌وسوم بارداری
آیسان آیسان قصد بارداری
مامان شازده‌کوچولو مامان شازده‌کوچولو ۲ سالگی
صبحی حالم گرفته شد
دخترم چهارشنبه ها ساعت ۷ از خوابگاه می‌اد پیام داده خواب موندم نتونستم به اتوبوس برم با اتوبوس ساعت ۲ میام😔😔😔
خودشم حسابی فشاری شده بود که چرا گوشیم آلارم نزده
حالا گفتم اشکال نداره شاید حکمتی بوده
دختر کوچکم هم یه هفته هست آبجی ش رو راصی کرده بود صبح رسیدنی بره از مدرسه جازه اینو بگیره بیاره خونه 😅😅
با معاون مدرسه حرف زده بود که آبجیم میاد اجازه میدین اونم قبول کرده بود گرچه من راصی نبودم دو زنگ آخر پیام و ورزش داشتتن فکرزکردم دیگه لباس ورزشی و کتاب پیام رو نبرده
وقتی ابجیش پیام داده بود دیر دیده بودم اینم با سرویس رفته بود گفتم چکار کنم این دختر تو مدرسه چشم براه می‌مونه
گفتم به سرویس زنگ بزنم اگه مدرسه نرسیدن براش بگم اونم خدا رو شکر داد باهاش حرف زدم گفتم
گفت نه هم کتابم رو برداشتم هم لباس ورزشم رو 😄😄کیف کردم
درسته فکرزمیکردم الان ناراحت میشه اگرم شده بود خودش رو جمع کرد شاید پیش دوستاش به زبان خودمون میگیم اوزونی سیندرمادی 😂😂
ققط گفتی به آبجیم افتخار میکنم😅😅😅😅