۲ پاسخ

سلام دوست عزیز..منم همین مشکلو داشتم .‌‌...مسواک خودمو دادم دست پسرم گفتم تو برای من مسواک بزن منم برای تو این یه بازیه وهمین باعث شد علاقه نشون بده ودیگه الان خودش مسواک میزنه

سعی کنید زیاد تاکید نکنید روی مسواک زدن چون شما هر چی تاکید کنید اون بیشتر لجبازی میکنه ...براش توضیح بدید که اگه مسواک نزنه کرم گنده میاد همه ی دندوناش رو میخوره و از این جور داستان ها براش تعریف کنید ولی اصلا اصرار نکنید ....من به پسرم میگم آریامهر میای بریم مسواک بزنیم گاهی وقت خودش زودتر از من میره گاهی وقت هم همکاری نمیکنه و من اصرار نمیکنم

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانما میخوام درد و دل کنم من و شوهرم 7 ماه صحبت کردیم زیر نظر خانواده ها و ازدواج کردیم از اول ازدواجمون شوهرم قصد داشت منو تغییر بده و به قول خودش شبیه خودش کنه و از این طریق افسار زندگیش رو دستش بگیره من وابسته خانواده ام هستم مخصوصا مادرم اون هم میدونست و با خانواده ام در افتاد و یکی یکی پاشون رو از خونه ام برید تا به قول خودش من مستقل بشم تو این گیر و دار من باردار شدم در حالی که با کل خونواده ام قهر بود تو دوران بارداری خیلی اذیتم کرد و من از ماه هشت بارداری افسردگی گرفتم تا سه ماه پس از زایمان حالم بد بود ولی تو اون روزا تنها دل خوشیم و دلیل زندگیم پسرم بود الان هم جونم به جونش بسته است نمی تونم یه لحظه دوریش رو تحمل کنم پسرم هر چی بخواد بخره به من میگه چون باباش براش نمیخره حتی لباساش رو مامانم اینا می‌خرن دکترش رو خودم میبرم خلاصه که باباش هیچ احساس مسئولیت نداره ولی پسرم باباش رو بیشتر از من دوست داره به من میگه من تو رو دوست ندارم بابام رو دوست دارم خیلی دلم گرفته