زایمان
من تا چهل و یک هفته زایمان نکرده بودم آخرین مهلتمم دیگه هفتم اردیبهشت بود روز قبلش رفتم دکتر معاینه تحریکی کرد تو معاینه هم گفت همون یه سانتی ولی نرم شده معاینه درد داشت ولی قابل تحمل بود دیگه دکتر نامه بستری برای طبیعی زد برای صبحش

مثله من🙂🙂
من با انقباض و درد و دهانه رحم ۱ سانت بستری شدم ۱۶ ساعت درد کشیدم ۴ سانت شد بزور بدون امپول فشار ؛درداش خیلی وحشتناک بود خیلی اخرم سز شدم ولی خداروشکر سز برام خیلی راحت بود خیلی

سلام عزیزم خداروشکر صحیح و سلامت بغلت گرفتی گلم...خدانگهدارتون باشه

خداروشکر که صحیح و سلامت بغلش کردیم ولی واقعا برام سخت بود

ساعت هشت بردن اتاق عمل و بیهوش کردن که دکتر فقط می‌گفت نفس عمیق بکش بچه سرحال دنیا بیاد من بیهوش شدم و بچه هشت و ربع به دنیا اومد و تا من و آوردن بخش ساعت ده و نیم بود

اما حس پاهام یه ساعت و نیم برگشت و اکسیژن خونم افت کرد که دستگاه اکسیژن زدن ساعت هفت دکتر دوباره معاینه کرد همون بود بدون پیشرفت که ضربان قلب بچه اومد پایین و خودم ضربان قلبم رفت بالا که دکتر گفت ببرین اتاق عمل

سه ساعت رو توپ بودم ولی همون چهار سانت بودم پیشرفت نمی‌کرد ساعت چهار گفتم همراهم اومد کمرمو ماساژ داد تاثیر نکرد بنده خدا پرستار و خدمه هی می‌برد زیر دوش آب گرم ولی واقعا دردم شدید بود که ساعت پنج دکتر اومد گفت بیحسی بزنن با یه آمپول فشار دیگه که دکتر بیهوشی اومد و بی حسی نخاعی زد

صبح ساعت هفت رفتیم بیمارستان بعد معاینه یه کم لکه بینی داشتم ولی تا صبح کمتر شد ساعت هشت و نیم بستری شدم اول سرم قندی زدن و بعد برای ده سرم و آمپول فشار زدن از ده و نیم دردام کم کم شروع شد هی میومدن معاینه دیگه دوسانت بودم تا ساعت دو که دکتر اومد کیسه آب و پاره کرد شدم چهارسانت با درد شدید دیگه واقعا غیر قابل تحمل بود