مامانای گل شماهم وقتی شیر بچه تون گرفتین خیلی ناراحت بودین
امروز اولین روزی بود که به دخترم دیگه شیر ندادم قد یه دنیا گریه کردم خیلی احساساتم درگیر شده شما هم همچین تجربه ای داشتید؟

آدم مار بشه ولی مادر نشه این مثال خیلی قشنگ بود هر کس زده بود

داغونم
با اینکه خیلی شیر داشتم و هر ثانیه بهش شیر میدادم اما خیلی ناراحتم که چرا بیشتر قدر این روزا رو ندونستم.

آره، خیلی سخته. اصلا به نظرم برای مادر سخت تر از بچه است

منم از دیروز ندادم،دیشب خیلی گریه کرد و بیدار میشد شاید کلا۲ساعت خوابیده باشم،ولی الان خوابه من بیدار از غصه نگاش میکنم دلم میگیره

من سه روز گریه کردم خیلی برام سخت گذشت،معده درد عصبی گرفتم تو اون مدت

منم مث تو بودم مث سگ گریه میکردم فقط تایپیکامو بخون مربوط به از شیر گرفتن دخترم از خنده میمیری اون دو سه شب از بس گریه کردم مردم الان به تخمم نیست😂🙊میگم کاش زودتر گرفته بودم

نه اصلا همچین‌حسی نداشتم تازه بعده چن وقت فهمیدم در‌حقش ظلم میکردم‌ ضررش بیشتر‌بود تا فایده ش وزن‌نمیگرف

وای من دخترم دوسالش شده ب همین دلیل اصلا نمیدونم چطور از شیر بگیرمش هی خاطرات این دوسال و اولین باری ک شیر خورد میاد جلو چشمم عمیقا ناراحت میشم

نه والا 😄 شیرخشکی بود الانم میاد یه وقتایی گیر میده شیر میخواد ولی شیرخشکشو با کدملی میدادن، دو سال که رد شد دیگه ندادن بهمون ـ

عزیزم الان دیگه فایده ای واسشون نداره جز ضرر هیچ منفعتی نداره الان باید با غذا خوردن ویتامین بدنشون تکمیل بشه

من بخاطر همین دلم نمیاداز شیر بگیرمش خیلی دلم میسوزه😔گناه دارن آخه

منم همین روزا میخوام بگیرم و از الان همچین حسی دارم