۱۱ پاسخ

کار سختیه مادر بودن
ولی واقعا برای من شیرین نیست و لذتی نمی‌برم 🥴🥴🥴

واقعا این حرف دلمه .
من دخترم. در کل مریض حساب میشه. در روزای،عادی من دو نوع دارو بهش،میدم. رفلاکس والرژی غذای میکس .با بازی وسرگرمی میدم. هنوز .ولی بازم خدارو شاکرم .الان که تب کرده. همینو نمیخوره خیلی زندگی،برام سخت شده واقعا.

دقیقاااا منم همین فکرو میکردم ولی ب این نتیجه رسیدم کار بیرون درمقابل کار خونه و مادری هیچه

حالا فکر کن یک نفر هم شاغل باشه هم مادر باشه. هم شوهرش به هیچ عنوان باهاش همکاری نکنه. حتی تو خرید خونه دکتر بردن بچه. هیچ چیییییز

مسیحا خوب شد رفتین شهر دیگه؟

لوزه سوم داره؟ بچه منم داره

واقعا هم همینطوره ..در عین سختی و عصبانیتامون ولی خیلی شیرینه برایه من بعد از خدا پسرم اولین نفریه که تز ته ته ته ته ته ته قلبم دوسش دارم و ناب ترین و شیرین ترین لحظه ها رو باهاش‌تجربه‌کردم و تجربه‌خواهم کرد ....

مگه لوزه ش چه مشکلی داره ؟ و اینکه شغلت چیه

خدا قوت بهت مادر مهربان و دلسوز😘😘

شبت بخیر عزیزم

عزیزم چ خبر از کوچولوت؟بردی بیمارستان چیشد؟

سوال های مرتبط

مامان فاطمه زهرا جون مامان فاطمه زهرا جون ۲ سالگی
وخته تمرین فاطمه زهرا سخت در تلاش گردن گرفتن

انتظار خیلی سخته خیلی 😭😭😭😭
هروقت که با فاطمه زهرا تمرین میگنم دعا میکنم میگم خدایا هیچ مادری رو با جیگر گوشه اش امتحان نکن خیلی سخته 😭😭
هروقت که با فاطمه زهرا تمرین میگنم میگم الان میتونه گردنش رو بگیره الان میتونه گردنش رو بگیره همین طوری روز ها و شب ها میگذره و من انتظار میگشم خیلی سخته 😭😭
حسود نیست ها ولی بچه های دیگه رو که می‌بینیم که هم سن فاطمه زهرا هست میگم الان اگ فاطمه هم خوب بود راه میرفت یا حرف میزد 😭
دلم برای فاطمه زهرا میسوزه 😭
میگم خدایا این چ امتحانی هست که منو با جیگر گوشه ام امتحان کردی 😭خیلی امتحان سختی هست جوری که نفس کشیدن برام سخت شده

خاهش میگنم نگین که چرا کار درمانی نمیری خاطره خوبی از کار درمانی ندارم 🥺😔😭
خدایا دردی که دادی با صبری ک دادی یک سان نیست خدایا منو دست خالی از در خونه ات بر نگرون 🤲🤲

مامانا ببخشید دلم خیلی گرفته کسی نیست که باهاش حرف میزنم درد دل کنم این جا درد دل کردم
مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 ۱ سالگی
درد دل 🥺
لعنت به رفلاکس واقعاً چقدر سخته بچه رفلاکسی داشتن 😭
دخترم تا یذره گریه کنه بالا میاره زیادی نباید بخنده سریع سکسکه میگیره
تا یذره دستشو تو دهنش کنه بالا میاره باید هر دقیقه هواسم بهش باشه
هر چیزی رو نمی تونه بخوره دیشب مهمونی دعوت بودیم یه لحظه هواسم بهش نبود پرتقال داده بودن بهش تا چیزی هم میگم میگن چقدر سخت میگیری از دستش گرفتم کلی بچم گریه کرد
تا چیزی هم میگم میگن چقدر حساسی همه چیزو سخت میگیری
باورتون میشه دختر من بعد یک سالگی این جوری شده
به خدا حاضرم هر کاری کنم فقط بچم زود خوب بشه خسته شدم دیگه همه دیشب بهم میگفتن وای چقدر لاغر شدی تو این چند وقت سخت ترین روزا رو دارم میگذرونم 🥺
هیچ کس نمیتونه درک کنه تا یه مسیر کوتاه رو می‌خوایم با ماشین بریم 10 بار بالا میاره رومون در صورتی که تا قبل یکسالگی اصلا این جوری نبود بچم 🥺😭
دکترم زیاد بردم دارو هم زیاد دادم
این سری دیگه این شربت های دست ساز رو براش نوشت دکتر که از شیراز سفارش دادم براش فرستادن
یه مشت داروی مسخره که اصلا تاثیرم ندارن 🤕