۱۰ پاسخ

به سختی به کاراموون میرسیم خیلی سخت😂من که یه بچه مدرسه ای هم دارم هرروز باید اونم راهی کنم به درس و مشق اونم برسم با بچه ای که خوابش فوق العاده کمممم شده ینی همین که خوابید داره بیدارمیشه بیدارم باشه لج میکنه یاهمش یکی باید پیشش باشه جم بخوری از کنارش دادش درمیاد☹️دیگه دارممم تموم میشم من🤕

پسر منم همینجوریه
بیا ب سختیش فکر نکن😢دوسال دگ باید التماسش کنی تا بغلش کنی یا این که چندسال دگ صدای گریه ک بغلم کن دگ تو‌ خونه نمیپیچه😭
خیلی زود این روزهام میگذره
سخت نگیر ب خودت بغلش کن ازین لحظه ها لذت ببر❤️که دگ هیچ وقت تکرار نمیشه

دختر منم همش تو بغلمه حتی موقع آشپزی
میگم خوبه لاغره، دوست آبجیم بچش تپلیه رفته دکتر میگه دوتا از مهره های گردنت زده بیرون، اونم بچش همش تو بغلشه

والا بچه من هر روز یه جوره عجیب غریب میشه هی

والابچه منم بغلی ازبس بغل میکنم کارامومیرسم دیگه نه کمری مونده نه دستی نه کتفی دیگه داغونم ولی خب میگذره

وای من ک ب هیچ کاریم نمیرسم اعصابم زیر خط فقر گردن و کمر و دستم ندارم

پسر من وابستگی شدید به پستونک پیدا کرده🤦‍♀️

من ک کمرو دست ندارم دیگه

ما هم از این قولها دادیم و گرفتیم
منتهی دومی ۷ ماهشه
خداروشکر که لایق دونسته

همینجوریه
هروقت هرکس میاد خونمون یا زنگ میزنه میگه تو هنوز بچه ب بغل میچرخی

سوال های مرتبط