۸ پاسخ

سلام واقعا چرا منم چن وقته همین شده وضعیتم همش داد و بیداد میکنم سر شوهرم پسرام همش گریه میکنم زود رنج و عصبی شدم گوشه گیر شدم گاهی اوقات تا چن روز بیرون نمیرم شوهرم میره بیرون زودی بهش زنگ میزنم میگم بیا پیشم وقتی هم باهاشم سری ازش عصبی میشم والا دیوونه شدم همش میگم من اصلا مادر خوبی نیستم عذاب وجدان میگیرم 😔

منکه دیگه نمیکشم بخاطر بچه از خونه خودمون اومدیم بیرون اومدیم پیش مادر شوهرم اینا دیگه رد دادم هر روزم با گریه شروع میشه با گریه تموم میشه حس راحتی ندارم فقط با گوشی ام اصلا کاش بمیرم 🥲😭😭

همه اکثرا همینن اینجا همسایمون افسردگی بعدزایمان گرفته بود بعد شوهرش اهمیت نمیداد بچه یکماهشو باآب سرد حموم کرده بود حالش خیلی بدبودالان بستریش کردن

من تو بارداری داغون بودم واقعا سخت گذشت از لحاظ روحی

من افتضاح....

از نظر روحی بهت بگم که نیاز دارم شوهرمو چال کنم 😅🫴

اخ نگو منم همینم اصلا حوصله هیشکیو ندارم حتی مادرم و بچم و همسرم دلم میخواد تنها باشم بعضی وقتا اینقدر فشار عصبی میگیرم میگم کاش میرفتم تو کما این چند ماه میگذشت بعد بیدار میشدم

منم افتضاحم . سطح انرژی صفر ،اعصاب منفی ،حوصله صفر. هر روز به خودم میگم امروز با انرژی شروع کنم و برای دخترم وقت بزارم باهاش بازی کنم ولی واقعا نمیتونم ،اصلا دست خودم نیست، حوصله صدا هم ندارم چه برسه بازی کردن با بچه 😔😭

سوال های مرتبط