۴ پاسخ

من بچمو ثانیه ای از خودم جدا نمیکردم یه وقتایی حتی میشد که ۲۰ روز از خونه بیرون نمیرفتم چون اعصابم کشش نداشت شیطونی بچه من کاری کرد که من پیش روانشناس رفتم و از وقتی با دکتر حرف زدم آرومتر شدم فهمیدم بچه رو باید یه روزایی از خودم دور کنم برای سلامت روان خودمم که شده یه وقتایی میزارمش پیش مادرم یا مادرشوهرم و خودم استراحت میکنم با انرژی بیشتری میتونم باهاش وقت بگذرونم تا قبل از این که با دکتر حرف بزنم بچه من یه مادر عصبی خسته و بی انرژی داشت.

سلام عزیزم پسر منم خیلی شیطونه و خیلییی لجبازه توی خوابش هم که نگم برات چقد مشکل دارم خیلی سخته درکت میکنم منم بعضی روزا میشینم گریه میکنم خسته میشم .اگه خسته بشی گریه کنی حق داری.اگه کسی رو داری کنارت بچتو یه دوسه ساعتی بهش بسپار و خودت برو بیرون یکم بگرد آروم میشی بچه تو به آرامش نیاز داره و یه مادر شاد میخواد اینو از خودت و اون بچه دریغ نکن

عزیزم درکت مسکنم منم پسر اولم آروم این یکی نه بچه با بچه فرق میکنه عصبی نشو و گارد نگیر ک فقط نق نقو تر و لجباز ترش میکنی الان تو ی شرایطی هستی ک ن میتونی ازش بیای بیرون ن میتونی برگردی عقب پس سعی کن با روالش پیش بری غذا نمیخوره چی دوست داره همونو بده بش اگه هم نخورد ب زور نکن دهنش بزار خودش بخواد بازی میخواد بعدم اون دوتا بچت اینو شیطونش کردن الان وقت کنجکاوی کردنشه خونه رو خلوت کن بزار بتابه واسه خودش ببرش بیرون ی هوایی بهش بخوره خسته میشه خوابش میگیره

سلام عزیزم میگی ۱۱ ماهشه آخه از طفلکی چه انتظاری داری زبون نداره شاید جاییش درد می‌کنه ، شاید دندون در میاره ، شاید دل پیچه داره یا معده اش حساسه ، یا بدنش میسوزه ، یا خدا نکرده از این سرما خوردگی ها گرفته یکی دو روز بعد توی ظاهر نشون میده زبون نداره که حرفشو بگه خودمون سرمون درد می‌کنه چی میشیم بغلش بگیر موهاشو با ناز و بوس شونه بزن دست و صورتشو بشور یکم آب بده
کفر نگو یه لحظه نبینیش واقعا طاقتشو داری می‌دونم خسته ای دختر منم هم سن پسره شماست
هرچی میدم پرت می‌کنه همش یا موهامو می‌کشه یا چنگ و دندون میگیره نکن هم به هرچی بگم بدتر تکرار می‌کنه
اما خب من یه ثانیه هم نمخوام نبودشو تصور کنم چه با مرگ خودم یا نبودن بچه شبا هم بعد خوابش حسابی ازش حلالیت می‌خوام میگم دخترم ببخشید که نتونستم بفهمم امروز ازم چی میخواستی بزار سره ناشی بودنم
هم دندون در میاره هم فهمیدم سرما خورده باید تا صبح سرپا بمونم سرشو بزارم رو شونم تا بتونه نفس بکشه اونا صبر نمدونن گشنه میشه هم شیر میخواد هم فرصت درست کردن نمده باور کن دیروز بهش آب دادم نخورد چند دقیقه نکشید هی بی قراری کرد آخر شانسی لیوان گذاشته بودم دست انداخت توش آب ریختم تا ته خورد اونا یهویی به یه چیز نیاز دارن و فکر میکنن به ما میگن و میفهمیم اما انجام نمدیم
از خدا کمک و صبر بخواه به حق این ماه های عزیز من که مشکل اعصاب هم دارم شوهرمم شب کاره کسی هم ندارم فقط خدا و بس

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۱۵ ماهگی