۹ پاسخ

من کلا مخالف مهدم...احساس میکنم بچه بی ادب میشه یا خدایی نکرده چیزیش میشه ازهمه مهمتر هزارتا مبکروب مریضی میگیره بهتره خودت باهاش وقت بگذرونی یا یه باشگاهی چیزی بفرسی ک فقط سرگرم بشه حالا چیزیم فعلا یاد نگرف مهم نی

من از 2 سال و نیم پسرم مهد بردم، مزایایش استقلال فراوان و فوق العاده اش، کم شدن وابستگیش به ما، آموزش های که دارن، تقویت مهارت های مختلف براشون و...
معایبش هم از نظر بقیه بیماری هست اما خب امسال ما واکسن آنفلوآنزا زدیم خداروشکر فقط یکبار مریض شد.
به نظر من بچه باید با خیلی چیزا تو جامعه آشنا بشه و آموزش ببینه اینکه فقط محدود به شما باشه اصلا درست نیست،
اگر مهد رسیدگیش خوب باشه و خلوت باشه عالیه
در کل به نظرم بچه ها باید با بچه ها بزرگ بشن نه با مامانا، مثل خودمون که دور و برمون چقدر شلوغ بود از هم سن های خودمون
و اینکه ویروس و بیماری خدایی نکرده حتی برای بچه ای که مهد هم نمیره هست چون شما نمیتونی محیط ایزوله فراهم کنی و نه خودت بیرون بری نه بچه، پس این ترسها رو از خودت دور کن

من دوس داشتم بزارم مهد هفته ای ۳روز. یکی کنار خونمون هست گفت ساعتی قبول نمیکنیم . سالی ۱۲ ت .

من بیشتر از مریضیش میترسم...

اگه اینقد حساسی نذار چون بچن همو میزنن گاهی چنگ میگیرن هل میدن بعضی بچه ها بی ادبن فوش ممکنه یاد بگیره

اخ میشی من تازه😔

اصلا نگرانی نداره
من پسرمو از مهرماه گذاشتم هفته ای دوروز یکساعت ونیم
خیلی مسنقل ترشد خیلی رشد شخصیتی پیداکرد
خیلی ذوق و شوقشو داشت.
اگ از محیط مطمعنی بذاربره عزیزم
وابستگی و عدم استقلال بچه ها اصلا براشون خوب نیست

من دخترمو کلاس مسی پلی میبردم
بعد گفتم بذار این جلسش بمونم ببینم چه خبره
مربی بود دوتا خانمه دیگم بودن با مسئول اونجا و داشتن نکاه میکردن
یهو مربیه به دختر من گفت برو اون بادکنک زرده (از این بادکنک درازا بود) بیار

دخترم بدو رفت بیاره یه دختر بچه چهارو نیم ساله بود دوید کلاه هودی دخترمو‌گرفت کشید
دخترم هرچی فرار میکرد اون بیشتر میکشیدو دنبالش میدوید
یهو من رسیدم دیدم رنک صورت دخترم کبود شده داره میدوه بقیم داذن نکاه میکنن همچین جیغ زدم سمت بچم دویدم بچه ترسید ولش کرد فرار کرد
دختر منم افتاد رو زمینو سرفه
الهی بمیرم
منم ترسبدم بذارمش مهد
اونهمه خاک تو سرا زن بزرگ بودن مثل خر داشتن نگاه میکردن

این افکار منفی از خودت دور کن بزاریش مهد خوب مربی خیلی حواسشون هست

فقط بدیش مریضی هست همین

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۳ سالگی
مامانا کسی بچه تاخیر تکاملی داره یا اطرافش دیده این بچه ها در آینده خوب میشن میتونن راحت مث بقیه مدرسه عادی برن.. دختر من تاخیر داره مثلا یازده ماهگی نشست. یکسالگی چهار دستو پا رفت. دوسال و سه ماهگی راه افتاد الانم تعادل نداره زیاد میخوره زمین نمیتونه خوب بدوه از پله بالا پایین بره. یا بپر بپر کنه. حرف زدنش همه چی میگه به صورت کلمه جمله در حد دو یا سه تا. فقط مشکلی که داره اصلا نمیتونه ارتباط برقرار کنه. مثلا جواب سوال بده حتی با اشاره. یا وقتی منو میخواد یا باباشو با اینکه کلمه مامان بابا رو بلده نمیتونه مارو صدا کنه.. بازی کردن بلد نیس وقتی چیزی بهش، یاد میدی تکرار نکنم یه مدت فراموش میکنه. یادگیریش ضعیفه. کاردرمانی و گفتار درمانی میبرم اما فعلا پیشرفت چندانی نداشته. فقط کلمات بیشتری یاد گرفته همین تو سایر موارد اصلا پیش قت نکرده. کاش بدونم دخترم میتونه مث بقیه همسناش قشنگ باهام حرف میزنه خواسته هاشو میگه میبرم برا بازی مث بقیه بچه ها بازی میکنه با بچه ها و بقیه قشنگ ارتباط میگیره خیلی تایپیک میزارم در مورد دخترم ممکنه بعضی از مامانا بگن این چرا انقد در مورد دخترش داره حرف میزنه نگرانی بروز میده بخدا شما جای من نیستید خدارو شکر البته که نیستید. من وقتی دخترمو میبینم آتیش میگیرم پسرم یکسال و سه ماهشه. نصف کارای پسرمو نمیتونه انجام بده. خیلی ناراحتم از حرفای مردم. و نگاهشون به دخترم از مادر بودن خودم. که فک میکنم اونطوری که باید مادر نبودم که دخترم اینطوری شده حتی از شوهرم که میگه این دختر دیگه اینطوریه ناراحت نباش بیخیالش شو. من چطور بیخیال باشم. خسته شدم خسته 😔
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا شما در طول چطور برنامه ریزی می کنید ؟؟آیا واسه خودتون وقت میزارید یا نه ؟؟مثلا در حده یه پیاده روی یا ورزش برید؟؟من مشغلم زیاده از صبح تا بعد ازظهر به کارهای خونه و ناهار و شام و بچه ها باید برسم بعد از ظهر در هفته دوبار باید ببرم گفتار درمانی و بعدشم تمرین با جوجه هام دوروز در هفته هم سر به خانواده هامون بزنیم ما بقی روز ها هم به خرید و کارهای بیرون از خونه و دکتر بردن و بچه ها یا هر کاره دیگه ای که داشته باشیم باید برسیم تازه خیلی وقتا روزهای فرد که بچه هامو می برم گفتار درمانی بعدش دوباره میریم به کارهای عقب موندمون می رسیم تا بیایم خونه ساعت ۸ شده کارهای بیرون از خونه هم من و شوهرم با هم انجام میدیم از خرید و هرچی که بگی خیلی دلم می خواد در روز یک ساعت برا خودم وقت بزارم مثلا برم یه پیاده روی جایی بادی به کلم بخوره ولی واقعا نمی تونم یه وقتایی نصف کارهامم می مونه چون تمرین کردن با بچه ها هم طاقت فرساست و خیلی وقتا لجباز میشن و همکاری نمی کنند الان اگه شما در شرایط من بودید چی کار می کردید ؟؟الویت اولتون بچه هاتون بود ؟،خصوصا بچه هایی مثل بچه های من که نیاز به درمان دارن ؟؟یا نه همش به فکر خودتون بودید؟