چه دنیاعجیبی شده که الان دیگه بزرگترخانواده بچه هاروبه جون هم میندازه .همه باهم قهرمیشن اونوقت خودش قشنگ وسط میمونه همه طرف نگه میداره.یعنی فقط اه پدرمادرداریم اه اولادنداریم. تواین دنیاخوبی کردن هیچ فایده ای نداره .فقط بی رحمی بددلی جواب میده. منی که همه جوره براپدرزحمت کشیدم الان که حالش خوب شدماشدیم دشمنش .یعنی خداییش زحمتی که شوهرم براش کشیدبرادرم اونجوربراپدرم زحمت نکشیدامروزبدجورخوردشدم له شدم .کاش کی اگه قراربودپدرمادراینقدرادموله کنن آدم اصلابدنیانمی اومد.امروزدیگه بدجورازپدرم دل زده خسته شدم .خدابه عمردوباره داده داره خون منوتوشیشه میکنه.امروزخیلی گریه کردم برازحمت های که کشیدم کسی به چشمش نیومدخدایامی بینی چه جوردارم له میشم دستموبگیرخیلی خسته ام همیشه توتمام زندگیم فقط خدام داشتم .خدای خودت یه نگاهی خیلی داره درحکم بی انصافی میشه دارم ازکسانی حرف میخورم که واقعاحق من این نیست من باچندبجنگم خدایاکمکم کن .خیلی خیلی دلم داره میسوزه

۱۵ پاسخ

الان دیگه حوصله هیچ کس ندارم مادر و پدرا هم نمیدونن چجوری بین بچه‌ هاشون رفتار کنم انقد بدم گفته بابام شب عروسی دخترم نیامد الان حتی تو چشمام نگاه نمیکنه واگذار کردم به خدا

الهی اجی دوره زمونه برعکس شده اخر زمانه هیچکی ب هیچکی نیس ن خواهر ن برادر ن پدرمادر عجب زمونه ای شده لعنتی امروز فرداس دنیاتموم شده

ناراحت نباش آه مظلوم بی جواب نمیمونه حتما به اشتباهشون پی میبرن بشین باپدرت صحبت کن شاید کسی داره از بد تو پیشش میگه

این دوره هر چقدر بی معرفت باشی هواتو بیشتر دارن میخواد پدر و مادر باشه میخواد طرف خانواده شوهر من چهار ماه درست شوهرم میذاشتم مادرم مرده بود جای بابام از آخر هوای همو خواهرم که چند ماه یکبار نمی‌آمد ازشون سر بزنه تا وقتی مادرم زنده بود می‌رفتیم کارش میکردیم هر هفته خوب همون خواهرم بهم گفت چی بچه گیری برامادر کردی مادرم عمل قلب باز کرد سر نوبتم میرفتم همیشه دعا میکرد همین خواهرم نیامد سه ماه رفتیم هر روز رفت برا بابام زن گرفت ظالما سالم همه آن هواشون دارن

اینجاتنهاجاییکه میشه حرف دلتوبزنی .کاش کسی بودمن فقط براش حرف میزدم تادلم سبک‌بشه

آخی عزیزم داستان منم خیلی شبیه شماست از یه نوعه دیگه همه چیزو خوندم خیلی خیلی درکت کردم چون خودمم ای روزارو کشیدم خدا شاهده خوانوادم بلایی سر من و شوهرم آوردن ۶ماه تمام خواب نداشتیم منم مامانم عمل کرد کلییییی واسش زحمت میکشیدیم بغیر از عمل آخرش گفت کاری نکردی برام مگه برام چی کردی خلاصه کارم به قرص اعصاب و هزارتا بدبختی و ...کشید تو بسپار بخدا هرکاری کردی بزار بین خودت و خدات بمونه بعدا بشین و آخر عاقبتشونو نگاه کن

اصلا نه حساب کتاب کن نه چیزی پولشو بدین بره با همشونم قطع رابطه کن بشین گرد بودن زمین و ببین.... گذر پوست به دباغ خونه میفته عزیزم

بشین حساب کن ۱۹ ماه هزینه پرستار ۲۴ ساعته
هزینه پوشک
هزینه دارو
هزینه دکتر
بگو هزینه خوردو خوراکش هم خودم میدم
بیاین جلو حساب کتاب کنیم ببینیم کی بدهکاره

بگو خحالت بکشین پیش پسر مردم ابزو برام نزاشتین
ایندفعه بابا مریض بشه خودتون نگرش دارین بفهمین دنیا دست کیه

فقط این دوره باید سرت تو زندگی خودت باشه داری نداری خوب هستی نیستی حتی همون پدر چشم دیدنت نداره دخترم زایمان کرد با دختر همون خواهرم خودش رفت دبدنش ولی نیامد دیدن دخترم منم روز پدر نر فتم همون خواهری که میگم از همه آنان بزرگتره دخترش چهار سال از من کوچیکتره بزرگترا معذرت می‌خوام بی شعور ترن پشت سر همه حرف میزنم همه رو به جون هم میندازن من که فاتحه همه اشان خواندم گفتمم الهی بابام زنده باشه اگر مرد میرم سر خاک از همونجام خانه ام دیگه بسمه

چقدر قصه ی زندگیت شبیه منه ،پدر منم همینجور با من بی مهری کرد البته من غریب افتادم، یه خواهر کوچیکتر دارم که از حسادتش باعت این وضع شده ،اگه مادرم زنده بود دلم بهش خوش بود .

دقیقا منم درکت میکنم. تنها راهش قطع رابطه ست. مثل من باش. همه رو بزار لیست سیاه تماااااام

منم پدرم خیلی بی چشمو روعه ب حدی ک مامانم ازرفتار پدرم شرمنده میشه و داعم ازمن عذرخاهی میکنه دلم برای مظلومیت مادرمم کبابه ولی چ کنم بابام دوتاخاهروبرادرموخیلی بیشتر دوسشون داره بااینکه بخدا پدرم قلب باژ عمل مرد شوهر من ۲۲تومن پول داد خداروشکر بیمه بود حالا
من چقدر رفتم اومدم میوه خریدم داروخریدم‌بخداالانم ک میرم دست خالی نمیرم داعم میوه میخرم نون میبرم خوراکی میبرم حبوبات میبرم اما دستم نمک‌نداره💔

منم همین مشکلو دارم 😔😔😔
مامانم
عقلش کمه میذارم پا اون
باورت نمیشه حفوق واسش درست کردم لنگ بود پول بهش رسوندم داداشم خونشو فروخت دود کرد هوا پول پیش خونشو هرسال من دارم میدم واسه تمدید

کم بیاره من میدم
بعد داداشه هر گهی بخوره میتوپه بمن و من مقصر میشم 😤

نمیشه هم برید ازشون لامصب

ممنون ازهمه شماهایی که خواهرانه به حرفام گوش دادین باهام هم دردی کردین ممنون ازراهنماییتون .یه ماچ خیلی بزرگ براهمه شماها

وای ک چقد منی منم پدرشوهرم سکته کرد اوردیم خونه ما راهش انداختیم بعد دختراش گفتن ببر خونه میایم نوبتی ک نیومدن. بعد چقد رفتم خونشون کلی فحش بارم کرد و گفت تو چ کردی برا من مگه مرتیکه توقع داشت من با دوتا بچه کوچیک برم کار خونشونم کنم دختراش حتی جواب تلفنشونم نمیدن منم ب شوهرم گفتم شماره تلفنمم پاک کرد توگوشیشونو گفت تو وظیفه ای نداری نمیخواد خونشونم بری دیگ

سوال های مرتبط