مادر بودن سخته. یکماه بود جفت پسرام مریض شدن. تازه یه هفته هست خوب شدن. باز امروز کوچیکه سرفه میکنه. انگا. به جگرم خنجر میزنن وقتی صدای سرفشو می‌شنوم. دلم میخواد زار بزنم. خونه ای که هنوز تمیز نشده. بچه ای که دو روزه از شیر گرفتمش ولی سرفه میکنه. استرس پسر بزرگه که اونم نکنه مریض بشه. همسری که درک نمیکنه. منی که خسته ترینم. خدایا شکرت. برای آرامش دلم و سلامتی بچه ام صلوات می‌فرستید مادرا؟

عزیزم حالتو میفهمم. مادر بودن و زن بودن خیلی خیلی سخته. بچه که هر بار مریض میشه صد بار میمیری و زنده میشی بسکه غصه میخوری. و بدتر از اون زن بودن سخته مردی که نه میفهمتت و نه کنارت هست. حتی بدتر اینه که مدام غر بزنه و طلبکار باشه ازت.
الهی خدا به تو و همه مادرا سلامتی و صبوری و آرامش بده. الهی که بچه هامون هیچوقت مریض نشن. گل پسراتم خوب خوب شن🙏🙏

واقعا سخته عزیزم ولی بدون تنها نیستی اکثرا همین شرایطو داریم منم شوهرم مریضه تو اتاق قرنطینه است همه چیز الکل میزنم میترسم بچه هام بگیرن هیچ کار خونه نکرده خریدم همینطوره به خودمم نرسیدم برای عید خسته خسته هستم و بشدت کمر درد دارم

انشالله که همتون سلامت باشید اره واقعا دوتا بچه باهم مریض بشن برا مادر خیلی سخته

سلام واقعا سخته من از بیخوابی بریدم دیگه شوهر منم اینطوره بخدا وقتی خونه نیس بهتره حداقل غر نمیزنه