۴ پاسخ

مبارک باشه منم باید امروز میزدم ک بهداشت گفت چهارشنبه و شنبه واکسن داریم ک میفته تعطیلات باید بعد تعطیلات ببرم

مبارکش باشه خداروشکر سبک بود من اونقدر میترسم

خدا برات نگه داره مرسی که گفتی

خداروشکر آفرین بهش😍
منم باید امروز فردا برم
خدایا سبک وراحت باشه 😥

سوال های مرتبط

مامان آیهان💙🫀 مامان آیهان💙🫀 ۱ سالگی
سلام مامان های گل🫰🏻😘میخوام تجربه واکسن ۱۸ماهگی رو بزارم.
اینم بگم آیهان یه بچه خیلی ترسوعیه و برای آمپول و اینا خیلی اذیتم می‌کنه و بیخودی جیغ میزنه و گریه می‌کنه، برای همین هم من هم شوهرم خیلی استرس داشتیم...
خب فک کنم ۴ روز هم دیرتر واکسن رو زدیم. بعدشم من ماه قبل زدم الان گفتم تجربمو بهتون بگم.
صبح بلند شدیم رفتیم واکسن رو بزنیم اما بی حسی زد رو رانش و بازوش
اول پا رو زد بعد دست خدارو شکر این مرحله نسبت به وقت های قبل خیلی خوب تموم شد😊 بعد مستقیم رفتیم تو بازار کمی اسباب بازی براش خریدم استا اینا براش خریدم(تو بازار بغلمون بود راه نرفت)برگشتیم استا بهش دادم دم در خونه خودمون یه ساعتی بدو و کرد و بازی کرد بعدش دیگه ناهار خورد خوابید ساعت ۱۲تا ۵ عصر رو پام خواب بود و زود زود کمپرس سرد براش گذاشتم بیدار شد هم هیچ مشکلی نداشت هر ۶ ساعت فقط استا بهش میدادم. روز دوم هم استا میدادم هر ۶ساعت ولی دیگه اصلا وقت نکردم کمپرس گرم بزارم 🤕 ولی خداروشکر به خوبی گذشت نه تب کرد نه پا درد داشت هیچی و هیچی منو همسرم خیلی خوشحال بودیم خیلی 😆😆😍😍😍برخلاف استرس و اضطرابمون خیلی خوب بود موقعیت واکسنش.
امیدوارم برای کوچولو های شما هم راحت باشه مامان های گلم🫂❤️
مامان یزدانم🫀خونه مامان یزدانم🫀خونه ۱ سالگی
مامان مهرسام مامان مهرسام ۱ سالگی
واکسن ۱۸ ماهگی مهرسام
اول صبح زنگ زدم ببینم واکسن دارن یا نه و فقط دو شنبه و چهار شنبه ها میزن که من چهار شنبه رفتم ،به گفته یکی از مادرا نیم ساعت قبل استا دادم و یه قطره خوراکی بود و یکی از دست و یکی از پا زدن و بعد واکسن بردمش تو حیاط درمانگاه یکم راه رفت این عکسم از همونجا قدم زدنش هست،بعد که آمدیم خونه هم عالیه بود ولی کم کم درد پا شروع شد روز اول باید سرد بزاری و رمز دوم گرم،که مهرسام نمیزاشت بزارم میترسید،بعد یکم تب کرد استا دادم و غذا دادم و خوابوندمش و بعد ساعت ۴ اینا پاشو می‌کشید و واسه اولین بار بچم میگفت درد درد و پاشو می‌گرفت دیدم حالش بده گفتم برم خونه مامانم برادرزاده بیاد بازی کنن یادش بره ولی بیشتر شد و ساعت هشت و نیم بود فکر کنم دیدم چشماش داغه و شکمش هم گرمه و استا داده بودم تاثیر نداشت یه شیاف زدم که تا آمدیم خونه هم گریه میکرد و بعد یکم سرگرمی کردیم و بازی کردیم تا یادش رفت سریع خوابوندمش و هر ۴ ساعت هم بهش استا دادم و صبح هم همینجوری بود و دقیقا همون ساعت که واکسن زدم خوب شد و دیگه راحت بلند شد و درد از بین رفت خداروشکر. و یک شکر گزاریم کنم خدایا شکر به خاطر همه چیز