۱۰ پاسخ

منم همینجوری بودم بچمم پسر بود

سر پسر ویار کمتره.

تاپیک خانما رو دیدم همه با این علایم پسر داشتن
من از شماهم بی حس تر بودم تازه ولی دخترقشنگم به دنیا اومد
نه ویار نه تهوع نه شکم من تا ۷_۸ماهشگی لباسای عادی خودمو میپوشیدم در این حد شکمم کوچیک بود بعد ۸_۹ماهگی یهو شکم خیلییییییییی بزرگ شد

ببخشید شما دخترتون شیر خودتونو میخوره یا شیرخشک

😂😂😂من تا ۱۶هفته شکم نداشتم

منم مث شمام حالت تهوع ابنا ندارم سر پسرمم اینطور بودم فقط صبح ها چندتا عوق میزدم الانم همینم.

‌نه من سر پسرم مردمو زنده شدم انقد ویار داشتم که هیچی نمیتونستم بخورم تا ۸ ماهگی

تهوع که خیلیا ندارن ولی واسه شکم خیلی زوده خدایی😂

من سر پسر اینجوری بودم ن ویار ن حالت تهوع. من تاجایی ک میدونم و دیدم نی نی پسر ویار و حالت تهوع نداره .دهه هفته واس شکم ک زوده.‌

آره منم سر بارداری پسرم اینجوری بود . مطمئن باش نینیت پسره

سوال های مرتبط

مامان پاییز🍁 مامان پاییز🍁 ۱ سالگی
بعضی وقتا حس میکنم اصن مادر خوبی نیستم....
حس میکنم بچمو دارم داغون میکنم...
خسته ام از کارهای ناتموم خونه،نق زدن های دائم بچم نخوابیدن غذا نخوردن جیغ زدن هاش بخاطر دندون هاش و تنهایی همه کار ها رو کردن .
بعضی وقتا از فشار روانی بچمو دعوا میکنم سرش داد میزنم کل هفته تو خونه با بچه ایی که همش نق میزنه بازی نمیکنه و همش میخواد دراز بکشه تلویزیون ببینه حس عذاب وجدان که نکنه بچم دیگه بازی نکنه و وابسته تلویزیون بشه اینقد خسته مبشم که توان بازی کردن با بچم رو ندارم حوصله هیچی رو ندارم هوا سرده با این مریضی ها هیچجا نمیتونم برم نه پارکی نه بیرونی نه جایی همش تو خونه حس میکنم بچمو دارم داغون میکنم بقیه رو میبینم همش بچهاشون بیرونن بازی میکنن جایی میرن یجوری حوصله دارن انگار فقط منم که از کارهای ناتمومم خسته ام نمیدونم ولی حس میکنم مادر خوبی نیستم هیچوقت نمیخوایتم بچمو اینجوری بزرگ کنم که مجبور لشم دعواش کنم سرش داد بزنم که بخوابه که جیغ نزنه که گریع نکنه ولی توانم تموم شده نمیدونم چی درسته چی غلطه فقط دلم میخوایت منم مث بقیه بچمو تو آرامش بزرگ کنم تو شرایط خوب که بتونه بره بیرون همش بازی کنه مسافرت بره نه که همش تو خونه بی حوصله و نق نقو با یه مادر خسته و دست تنها که روزای هفته رو هم یادش میره کی اخر هفته میشه کی اول هفته....دلم میسوزه وایه بچم که نکنه مث بچگی های خودمون با ترس و ناامیدی و حسرت بزرگ بشه .یا من دیوانه ام یا بقیه مادری کردن بلدن و منم که فقط مث روانی ها رفتار میکنم.....خسته شدم از خودم از این همه مسئولیت از اینهمه درک نشدن و دیدن بقیه که چجور راحت بچهاشون رو بزرگ میکنن و من دارم بچمو داغون میکنم...