۱۰ پاسخ

خیلی ضعیف بودم تا یه سالی خواهرم اومد کنارم زندگی کرد همش آرزوم این بود که یکی کنارم باشه اما وقتی اومد مدام بهم تیکه انداخت ومیگفت هرکه طاووس خواهد جرع هندوستان کشد، خونش بغل نونوایی بود میگفت من مگه باید برات نون بخرم خلاصه تایه سال اینجا بود و رفت حرفاش باعث شد قوی تر بشم محکمتر بشه الان گاهی اوقات کم میارم ولی بازم میگم آزاده توباید این دوتا بچه رو بزرگ کنی باید سالم بمونی

صد در ۱۰۰۰ نگه دار
حالا که شده
انشاالله که پر از خیر برکت باشه قدمش

خدا رو شکر کن حامله شدی انقدر دور برم بودن بعد بچه اول دیگ باردار نشدن ان شاالله که سالم باشه تازه هم بازی بچه اولتم مبشه باهم بزرگ میشن یکم سخته ولی نه مثل بچه هاول

منم دوتا بچه پشت سر هم آوردم توشه غریب تنهای تنهای، خیلی سخت گذشت هنوزم میگذره باورکن 5سال کامله که تو بازار تنهایی راه نرفتم لباس خریدای عیدم همش الکی و باب دل نبوده چون بچه هام باهام بودن بهم وابسته آن، فقط یه جمله از دوستم آرومم میکنه بهم میگه آزاده بگو این روزا میگذره میگذره

لعنت به تنبلی تخمدان بیاد من بدبختم باهاش درگیرم

خوشبحالت،من الان آرزومه باردار شم ولی تنبلی تخمدان دارم،هر چی اختلاف سنی بچه ها کمتر رابطه شون بهتر

عین من شدی ولی من دومی سقط شد چند هفته ی پیش

مامان پارسا جان الان من دقیقا شرایط شمام اتفاقا به خدا با هم بزرگ میشن با هم مدرسه میرن .بهترین اختلاف سنی از نظر دکترا همین ۲ الهی ۳ ساله

ایشالا که دومیو بدنیا آوردی یه راه مطمئن برای پیشگیری انتخاب کن
طبیعی روش جلوگیری نیست

خب چرا سفت و سخت جلوگیری نکردی

سوال های مرتبط