سلام قشنگا... از اونجایی که من همیشه بد موقع تاپیک میزارم..... من از تهران اومدم خونه مادربزرگم اردبیل. از وقتی که اومدیم پسرم آنقدر خوشحاله و به حرف افتاده خداروشکر اسم دختر خاله هامو. یاد گرفته. الین. شب بخیر. مامان اومد. زهرا. زهره. امیر علی. یعنی آنقدر روش تاثیر گذاشته که خداروشکر زبون باز کرده. از من به شما گفتن بود که بچه هارو داخل اجتماع یا مسافرت چند روزه ببرید. خیلی براشون خوبه ....

اره دقیقا پسرمنم خوب حرف میزد الان بهتر شد البته من یه ماه قبل عید اومدم خونه خواهرم با خواهرزادم ک یکسال بزرگتره حرف زدنش بهتر شد جیش میگه کلاخیلی از بعضی لحاظ بهترشد ولی بعضی جاهاهم اذیت میکنه
در کل عالیه بچه باید ببینه تا یاد بگیره

چه عالی😍خوش باشید عزیزم

اره واقعا خیلی خوبه مخصوصا بچه هم سن و سال داشته باشن

الهی عزیزم. ‌کجای اردبيل هسی

ما ک‌ بردیم بچم از غذا ک افتاد کلا اخلاقشم انقد بد شده بود فقط جیغ میزد و دنبال باباش بود اصلا بحرفم گوش نمیداد داشتم دیوونه میشدم گفتم خدایا برگزدیم خونه میخواد چکار کنه. ولی خداروشکرهم رسیدیم خونه برگشت ب تنظیمات کارخونه . یعنی گفتم اخییش بچم برگشت ب حالت قبلش

سلام عزیزم ... بسلامتی خوش بگذره بهتون... خیلی هم عالی ماشالا بهش خدا حفظش کنه