نمیدونم چرا نمیتونم با نی نی حرف بزنم یه حس ناباورانه دارم همش به خودم میگم یه کم بگذره درست میشه و فعلا نشده با اینکه بچه ام تکون میخوره کسی هست این مدلی باشه ☹️😢

منم اینطوریم اصلا باور نمیشه چیزی الان تو شکممه

ولی شاید الان اینجوری باشیم
بدنیا بیاد کلی حرف میزنیم باهاش

اره منم اینطوریم ☹

هیچ‌اشکالی‌نداره اگه نمیتونی خرف بزنی،ارتباط بگیری،
بعضی ها اینشکلین که تا وقتی به چشم نبینن نمیتونن حسی داشته باشن یا ارتباط بگیرن،
من هر کاری کردم نشد،تنها کاری که میتونم بکنم گاهی نازش کنم،کتاب که میخونم بلند میخونم،وقتی دنیا اومد عوض همه ی اینا رو باز میکنی،سخت نگیر

من که میخام حرف بزنم یا شعر و لالایی بخونم گریه ام میگیره🥺

خیلی هارو دیدم تا لحظه زایمان هیچ حسی نداشتن اصلا نگران نباش بچه رو ک ببینی اونم ک تو چشمات نگاه کنه کلا از این رو ب اون رو میشی 😍😍

طبیعیه عزیزم منم نمیتونستم تا یه مدا باهاش حرف بزنم وقتی رفتم‌ ان تی دیدمش و فهمیدم جنسیتش رو تازه تونستم ارتباط بگیرم باهاش...

من از وقتی فهمیدم باردارم باهاش حرف میزنم🤦‍♀️

منم هیچ حسی ندارم😄خیلی جالبه انگار نه انگار.

طبیعیه خب. من خودمم از اول بارداریم با وجود اینکه دیگه خیلی ضربه‌هاش شدید شده و کارای عجیب غریب میکنه یه وقتایی میگم با خودم مگه میشه بچه تو دلم باشه؟!
اما چند هفته اخیر بهتر شدم، وقتی تکون میخوره باهاش حرف میزنم، لباساش و پتو لحافش رو بغل میکنم. همین باعث شده حسم بهش بیشتر بشه ولی باز میگن وقتی دنیا میاد و میبینیش اصلا یه حس دیگه است

همین که به دنیا بیاد نگاه ت کنه چنان مهری تو دلت میفته که نگو دلت ضعف می‌ره واسه ش

منم اصلا حرف نمیزنم 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

اخه ندیده چطوری باهاش حرف بزنیم😕

این که خوبه
من حتی از نوزاد تا ۱ ماهگی بدم میاد و می ترسم
اولاش حس می کنم اون حس استقلال و خوشتیپی و راحتی ازم گرفته شده...حتی شاید گاهی متنفرم بشیم ازش که باعث این همه مشکلاته...اما مطمینم همش اختلالات هورمونیه و درست می شه...طوری که می شه همه جون آدم

منم همینطور
صدای منو نشنیده زیاد
میکم ب صدای مادرمو مادر شوهرم بیشتر فک کنم واکنش بده تا من

منکه کم مونده بدنیابیاد هنوز هیچ حسی بهش ندارم 😕😕😕

منم نمیتونم نه بارداری اولم نه الان
ولی پسرم همین که به دنیا اومد غرق محبتش کردم

عادیه بعضیا تا بچه رو نبینن حسی ندارن

بیا تو تاپیکام اون پایینا شعر نوشتم براش بخون روت باز میشه و باهاش حرف میزنی🥰😍

نمیدونم شاید چون من هیچ موقع به داشتن فرزند فکر نمیکردم..همیشه میگفتم ی بچه از پرورشگاه میارم از اب و گل درومده ،که خودش کاراشو بکنه😄

منم اولاش مث تو بودم اما از همین الآن شروع کن براش از روزمرگی هات بگو از حسات چند روز ک بگذره برات میشه عین ی عادت 😍
بعد ی روز ک باهاش حرف نزنی حس بدی پیدا میکنی و جدا از اون وقتی باهاش صحبت میکنی حس آرامش عجیبی بهت دست میده استرس از خودتم دور میشه از همین الان شروع کن با کوچولوت صحبت کن🦋🤍

من در این هفته باز بیشتر ووقات همینم
توو هفته شما ک اصلا یادم میرفتوحتی باردارم

منم نمیتونم اصن باهاش صحبت کنم 😑😑

گاهی میگم کاش بچم پسر بود نه اینکه دختر نخواما اما دلم میخواست بچه اولم پسر باشه بچه دومم دختر گاهی میگم نه همین ک هست خوبه خلاصه خوددرگیری دارم

سعیتو بکن
اوایل براش چیزی بذار گوش بده
کم کم اسمشو صدا بزن
ب مرورم میتونی باهاش حرف بزنی
نی نی باهوش میشه باهاش ارتباط بگیری
زودی هم بعدنا ب حرف میاد😍

چه جالب منم اینطوریم🙂

من صفرو صدی ام گاهی مثه الان شما میشم الان چند روزه تو این حالم گاهی ام نه غرق احساسم نسبت بهش