۴ پاسخ

دقیقا
انقدر زود میگذره که باید از هرروزش لذت برد⁦❤️⁩

ای گفتی
دقیقا به قد چشم برهم زدگی گذشت
ولی سختتتتتت
منم خیلی بهم سخت گذشتتتتتت
به حدی که یکی دوباربخش نوزادان. وقت بود از دستم بیفته ازبس بیخوابی کشیده بودم
هیچوقت فراموشم نمیشه چیا سرم اومد تاگذشت
ولی بااین حال منم موافقم
خیلی دوس داشتنیه بچه و مادر تامیتونین لذت ببرید وقتاییم که کلافه اید بنظرم‌ به معصومیتش نگاع کنید
ببینیدچقدپاکه چقد مظلومه جزشماپناهی نداره تااروم شید
ای کاش خودمم همون لحظه این جمله هارومیدیدم ومیخوندم ویکم امیدوارانه تر به آینده فکرمیکردم
ولی الانم دیر نشده
هنوزم ناتوانه و وابسته ست
میتونم مهروعشقمو به پاش بریزم
خدا نگهدارهمه بچه ها باشه‌ 🤲🤲

افسردگی منم از روز زایمانم شروع شد.. زایمانم طبیعی بود و سختت.. پسرم ک دنیا اومد عفونت و. زردی و کولیک داشت بستریش کردن... بعدش دست تنها بودم همش میگفتم زودتر بزرگ ترشه بلکه ی نمه راحت شم ولی الان دلم میگیره ب عکسای نوزادیش نگا میکنم.. دلم میخاد بچه دوم بیارم ولی میترسم دوباره شرایط بچه اولم پیش بیاد

من اصلا دلم تنگ نوزادیش نمیشه.خیلی سخت بود.الان برام شیرین تره

سوال های مرتبط