۹ پاسخ

سوالات اوتیسم این جور نیس که یکی اش مثبت بشه بگن بچه اوتیسم داره
مجموعه ای از سوالات هس

پسر من عاشق اینه که دور خودش بچرخه.هرچی هم بهش میگیم میخوری زمین، گوش نمیده.روزی چندبار اینکارو میکنه.چه ربطی داره؟ بچن. شما توی بچگی دور خودتون نمیچرخیدین؟! الکی همه چیو به هم نسبت نده عزیزم.بذار بچت بچگی کنه.سخت نگیر

چرخیدن که برای بازی ورقص فرق داره تاچرخیدن ازروی کلیشه دخترمن اوتیسم یادمه کوچیکتربودبلندمیشدیه دفعه میچرخید بازچنددقیقه بعددوباره اون تموم شدبازکلیشه های جدید

پسر من هنوزم میچرخه خیلیم دوس داره
مربیاش میگن بخاطر تخلیه ی هیجاناتشه

نتیجه ارزیابیش چی شد چی گفتن

ن فرق داره این بدور خود چرخیدن گه گاه بچها بخاطر ازادی روحشونو یجور شادی و شکر گزاریه بزن بخون راجب رقص سماع این چرخ و تو زورخونه هم دارن یجور چیز فطریه گه گاهی طبیعیه موقع اهنگ خوشحالی سدید ولی تو اوتیسم دائمی و تکرار شونده است من دیدم میشینن پامیشه میچرخه دوباره میشینه پامیشه رو همون جای اول میچرخه هعی تکرار میکنه ی کار رو عین اولی مثلا ی مسیر رو با جابه جایی مختلف دوباره دوباره ب همون شکل اول تکرار میکنه

اون فرق داره ،پسرمنم میچرخه یهو میشینه یا میاد دستمو میگیره باهم میچرخیم مثه قدیما ،خودم یادش دادم

سلام کجا بردی ارزیابی؟،چرا بردی؟ سه چهاربارچرخیدن اشکال نداره

وای آخه چه ربطی داره دختر منم مثلا موقع رقصیدن دور خودش میچرخه .حالا خوبه ت دوران بارداری آمونیسنتز انجام دادم

سوال های مرتبط

مامان فسقلیا مامان فسقلیا ۲ سالگی
مامانا بنظرتون من با این اخلاق بد شوهرم چیکار کنم
مثلا هر وقت بچه اولمو بزرگه تقریبا دعوا میکنم بخاطر کار بدش که انجام میدم جلو بچه با من دعوا می‌کنه
حالا بچمم یاد گرفته تا من هر چی بگم زود میدوه میره جای باباش که مثلا به من چیزی بگه
مثلا دیروز اینا انقد خونه رو ریخته بودن خدا شاهده من از وقتی اومدم خونه تا یک شب داشتم جمع میکردم تموم نشده بازم(شوهرمم دراز دست نزده سرش گوشی)
امروز صبح زود بیدار شدم تمیز کردم کرد گیری کردم جارو کشی کردم مرتب
باز الان جا نیست پا بزاری تا پشت مبل ریختن حالا این دومی کوچیکه بچم بچه اولم که بزرگه میگم مامان جان نریز تروخدا جمع کن حداقل
الان دعواش کردم رفته یک ساک پر خالی کرد وسط حال بعد میگم مگه من صبح همه اینا رو جمع نکردم بابا منم خستم بقران دعواش میکردم
باباش از اون طرف میگه خوب نریز دیگه مجبور باشی حرف زدن اونو یعنی من تحمل کنی میگه به بچم میبینی که چیکارتون می‌کنه در صورتی که من هیچی نگفتم و کاری نکردم همینو که گفت بچم صدای گریشو برد بالا که باباش منو دعوا کنه که دعوامون هم افتاد گفت گوهی تو به من
گفتم آره صبح پاشو تمیز کن گرد گیری کن غذا بزار جارو بکش بالکن تمیز کردم این وسط بچم کلی مشق داشته نقاشی داشته کاردستی داشته
غذا بیار بخورن برم بشورم اومدم دراز بکشم میبینم تا پشت مبل ریخته وسط خونه مداد هاشو همشو بخش کرده تراش کرده تو ظرف چپه شده به خودش نیاورده
بعد باباش به من میگه گوهی تو جلو بچم که من گفتم چرا تمیز نمیکنی وسایل خودتو