۵ پاسخ

من درکت میکنم ولی چاره ای نیستم بلاخره باید صبور باشیم تا بزرگ بشن🤕شایدم چون تنهاس....من پسرم وقتی پسرعموهاشو میبینه هم بازی میکنه هم میخوره هم کارایی ک راضی نمیشد بکنه رو میکنه

عزیزم الان اکثر بچه‌ها همین طور هستند تنها راهش اینه که باید قلق بچه‌هامون رو به دست بیاریم همه بچه‌ها الان آدمو عصبی و کفری می‌کنن به خدا اگه بدونی پسر من چه بلایی سرم میاره هیچ کاریم نمی‌تونم انجام بدم تنها راهش می‌تونم یه مقدار سرگرمش کنم تمام وسایل آشپزخانه میاره پایین

مثل دختر من دقیقا

اگر از نظر جسمی ینی کمبود ویتامین آهن یبوست رفلاکس و و و چک شده و سالمه قطعا متوجه استرسو حساسیت شما شده و نمیخوره

عزیزم چکاپ داده پسرت؟
یبوست نداره؟

سوال های مرتبط

مامان ریحانه خانم مامان ریحانه خانم ۳ سالگی
بخونید و دعام کنید شاید شماهم حس و حال منو داشته باشید
امروز تازه یکم بهتر شدم اونم چون از دیروز غروب دیگه از جام بلند نشدم کلا استراحت کردم ، ظهرش شوهرم زنگ زده میگه دیگه امروز تا من میرسم خونه رو جمع کن دریغ از یک ذره کمک بگه تو مریضی ، از اونطرف ریحانه هرچی غذا جلوش گذاشتم نخورد ، مجبوری سیب زمینی سرخ کردم ، تخم مرغ درست کردم یکم بخوره
حالا نمیتونی از جا بلند بشی هزارتا بهونه میاره که باید تو همراهم بیای و دراز نکشی . صدبار منو برده تو آشپزخونه هی در کابینت و یخچال باز کن ، هرچی بوده دادم بهش دیگه آخرش الکی گریه میکرد میگم حرف بزن چی میخوای هیچ نمیگه دیگه فشارم افتاده بود عصبی شدم اونم زد گریه کرد
بردمش تو اتاق گفتم میگیری میخوابی و گریه نمیکنی ، چنددقیقه ای نق نق کرد ولی آخرش خوابید
کلی به خدا نق زدم و گلایه که چه وضع مسخره ای من توش گیر افتادم ، کلی گریه کردم خودم از اعصاب و روان و جسمی که دیگه بهم ریخته و تحمل و توان هیچی رو ندارم . موندم تو کار خدا که دوستم یکساله میخواد بچه دار بشه هزارتا دکتر و خدا ملیون خرج کرده تا الان بتونه دوباره اقدام کنه بعد دیروز رفته دکتر گفته عفونت بدون علایم داری و هماتوم ممکنه بشی بازهم جلوگیری کن تا سه ماه دیگه ، دکترم بهش گفته امسال تنها سالی هست بتونی اقدام کنی با وجود تنبلی که داری تازه طرف ۲۵ سالشه
حالا چی منکه یه عمر جلوگیری کردم و سفت و سخت گرفتم با یکبار اونم چندقطره اونم دور از تاریخ تخمک گذاری سریع باید بگیره برام با اینکه کلی قرص و دارو خوردم
اصلا توان و فکر یه بچه دیگه رو نداشتم ، دارم داغون میشم ، هی یه روز به خودم دلدار میدم میگم ناشکری نکن
باز روز بعد کل حالم خراب میشه و دیونه میشم