۷ پاسخ

عزیییزم
میدونی این رفتاراش چندتا دلیل داره
۱.بخاطر کوچولوته که تازه به دنیا اومده (یجور حس حسادت و لجبازی بخاطر حضور یه بچه ی دیگه و جلب توجه)
۲.یه کمی هم بخاطر سنیه که داره
تواین سن بچه ها دوست دارن استقلال داشته باشن و کاراشونو خودشون انجام بدن؛ ازاین کار خیلی لذت میبرن
۳.چندروز پیش کسای دیگه بوده و رفتارای جدید دیده و روی رفتارای اونم تاثیر گذاشته
دیگه باید یه جوری مدیریت کنی این وضعیتو
حضور دوتا بچه تو یه خونه با اختلاف سنی کم سختی های خاص خودشو داره
الان پسرت چیزی متوجه نمیشه و همه ی این رفتارارو از روی بچگی انجام میده و دلش میخواد توجه تورو بیاره سمت خودش
خیلی بهش محبت کن
نوزادت الان چیزی از محبت رو درک نمیکنه ولی پسرت تو سنیه که بی محلی و بی توجهی رو حس میکنه
شرایط سختیه ولی مدیریتش نشدنی نیست❤

خب خوبه که از الان مستقله، سعی کن روی فرشاتو یه چیزی پهن کن که اگه چیزی ریخت رو فرشات نریزه، بخدا یاد بگیره راحت میشی

واااي منم دوماه ديگه زايمان ميكنم خدا به دادم برسه🫠

منم چهار ماه پیش پسر دومیم به دنیا اومد، با این خیلی خیلی سختم موند به جز روز زایمان اصلا نذاشتم پیش کسی باشه، مادرشوهرم طبقه پایین منه، هی میگفت بریم خونه ی ما من نذاشتم پسرم چندساعت گریه میکرد ولی کلی نازش میکشیدم بازی می‌کردم با این که چند روزه زایمان کرده بودم،
تا جایی که مشکلی نیست بذار کارهاش رو خودش بکنه، ولی کثیف کاری اینا رو با قاطعیت باهاش حرف بزن هرچقدر هم گریه کرد کوتاه نیا، وگرنه کنترلش از دستت میره
الان همه قلق بچه ها تو دست بازیه تا جایی که میتونی باهاش بازی کن تو بازی همه چیو بهش یاد بده

همه چیزروازش دورکن نزاردستش برسه هرچی گفت توباخنده کارخودتوبکن تادوروزتغییرمیکنه نگران نباش

منم له له هستم از طرفی دختر بزرگم لجباز و یه دنده هست از طرفی هم شوهر بی شعور م همش تحقیر می کنه و ازم ایراد بنی اسرائیلی می گیره

من بزرگه یکسالش بود دومی دنیا امد اولی به شدت از دومی میترسیذ می گفت نینی میخواد منو بخوره
من شاغل بود شدید ضعیف بودم یعنی بذترین و سخت ترین روژای زندگیم اون موقع ها بود ولی خدا رو شکر گذشت ولی هنوز کابوسش رو دارم
تو هم نگران نباش سختیش دو ساله بعد راحت میشی

سوال های مرتبط