۹ پاسخ

شوهرم ب کسری گفت تو اول نور خورشید بودی
نور خورشید تابید ب موز
من موز دادم مامان خورد
بعد تو دلش بزرگ شدی و رفتیم بیمارستان ب دنیا اومدی😂😂😂
الان راجب چند سال پیش حرف زدنی کسری میگه اونموقع من موز بودم😂😂😂

یه بار یه دکتر میگفت این جور مسایل و بسته به سن بچه بهش توضیح بدید بگی لک لک بچه میاره و این حرفا بچه تو سن کم باور میکنه ولی تو سن بالا براش کنجکاوی به وجود میاد و بیشتر میفته دنبالش
مثلا میگفت تو این سن های کم بگید وقتی مامان و بابا همدیگر و خیلی دوست دارن، همدیگر و بغل میکنن و یه نی نی تو دا مامان به وجود میاد
سنش یکم میره بالاتر اگه پرسید بگو مامان و بابا وقتی همو خیلی دوست دارن، همدیگر و بوس میکنن نی نی میره تو دل مامان
بزرگتر که شد بگو وقتی مامان و بابا همو دوست دارن یه تیکه از عشق و قلب بابا میره تو دل مامان تبدیل به نی نی میشه
همینطور تا یه سنی که بتونی خیلی محدود و سربسته رابطه رو به بچه بگی تو سن های بالاتر
حالا برو تو نت بخون ببین تو این سن چی باید بگی بهش

بگو منو بابا رفتیم شارژر خریدیم تورو بهمون جایزه دادن😂😂😂😂😂😂

ازش بپرس به نظر خودت چجوریه هرچی گفت یکم اب و تاب بده بگو اره اینجوریه

باید ازش بپرسی بنظر خودت چطور میرن تو شکم مامانا ؟
باید ببینی اطلاعاتش درچه حده ..و اطلاعات زیادی بهش ندی

من گفتم دعا کردیم خدا تو رو ب ما داد ک دروغم نیس تا خدا نخاد کسی بچه دار نمیشه
فقط ی بار گف مامان من دعا کنم ی نی نی دیگه بهت بده 😑

خدای مهربون هدیه میده به مامانا 🚶‍♀️🚶‍♀️

واقعا سخته جواب دادن به این سوالات 🥴🥴

من به پسرم گفتم تو یه سلول (دونه) کوچیک بودی تو دلم که یواش یواش بزرگ شدی

سوال های مرتبط