وای من لایک کن لطفا روزای اخرمه استرس دارم
برای منکه درنهایت متاسفانه ب سرانجام نرسید با وجود تمااام زحمتا و تلاش هام ولی تجربمو میگم برات
اول از همه ذهنتو اماده و مثبت کن در مورد زایمان،استرس فقط شرایطتو برات سخت میکنه عزیزم
من تا ۴۲ هفته صبر کردم و دردم نگرفت درنهایت بدون درد رفتم،باامپول فشار دردم شروع شد انقباضا عاالی بود در عرض چندساعت ب ۵ سانت رسیدم کیسه ابمم پاره شد،موقع انقباضا فقط تنفس عمیق شکمی و ذهن مثبت میتونه کمکت کنه،اینجوری بهت بگم ک ذهن مثبت داشتن حتی از امادگی جسمانی هم مهمتره
متاسفانه ساعتها رو ۵ سانت بی دلیل استپ شدم و هیچ جوره پیشرفت نکردم(از نظر خودم واقعا بدشانسی بود وگرنه هیچ دلیلی نداشت ک تا ۵ برم یدفه استپ بشه)و درنهایت بخاطر تایم طولانی پاره بودن کیسه ابم سزارین شدم
اما تا همون ۵ سانت رو نسبت ب بقیه ک همراه من بودن عاااالی دردامو کنترل کردم با تکنیک صحیح تنفس و ذهن مثبتی ک داشتم
من بدون درد ۴۱ هفته رفتم دستور بستری مو دادن
از ساعت ۹ صبح بستری شدم تا یک شب باز زور قرص فشار و سرم های مختلف ۴ سانت باز شد متاسفانه رحمم تو مرکزیت نبود و سمت چپ قرار داشت برا همین سر بچه نمی اومد تو کانال زایمان بعد از ۱۶ ساعت درد دکتر دستور سزارین داد 😬
من واسه حاملگی اولم ۳۷ هفته بودم شبش مهمون داشتم دختر جاریم یه کاسه قورمه سبزی گذاشت تو یخچال از دستش افتاد همه یخچال شد روغن و سبزی مهمونا یکم با دستمال تمیزش کردن ولی وقتی رفتن خودم دلم تاقت نیاورد افتادم به جون یخچال تا ۱۲ شب تمیزش کردم وقتی نشستم دیدم همه شلوارم خیسه فکر کردم ادراره زود شلوارم عوض کردم دوباره نشستم دیدم خیسم تا ۶ صبح همینجوری بودم دیگه شک کردم رفتم بیمارستان با شوهرم و مادرم معاینه م کرد گفت کیسه ابت سوراخ شده نشتی زده باید الان زایمان کنی بستریم کردن منم چیزی نخورده بودم بیحال بود ولی میگفتن ضربان قلب بچه اومده پایین باید کلا اکسیژن رو صورتت باشه بهم امپول فشار رو طزریق کردن دردام ساعت ۷ صبح شروع شد اولاش مثل یه پریودی خفیف بعد شدید بعدش خیلی شدیدتر همش وسط دردا خوابم میبرد و بعد بایه درد وحشت ناک بیدار میشدم صد بار رفتم دستشویی همش فکر میکردم دستشویی دارم دیگه ۷ صبح تا ۹ شب من درد داشتم همش میومدن معاینه میکردن ببینن رحمم باز شده یانه تا ۹ شب از درد دیگه داشت جونم از بدنم خارج میشد بخصوص که هیچی نخورده بودم بیحال بودم همش میگفتن ۳ سانت بازی ده دقیقه دیگه اومدن باز معاینه کردن دیدن شده ۱۰ سانت دیگه رفتم تو تخت زایمان چند بار زور زدم گفت نمیشه برشم داد نیم ساعتم رو تخت زایمان بودم تا بچم دنیا اومد همینکه بچه به دنیا میاد همه دردا از بدنت خارج میشه دیگه هم از تو هم از بیرون بهم بخیه زدن نزدیک ۳۸ تا تا ۲۲ روز نمیتونستم بشینم برا این دخترم که الان حاملم میخوام ماه های اخر فقط استراحت کنم تا اینجوری نشم چون اگه کیسه ابم نشتی پیدا نمیکرد انقد طول نمیکشید انقدرم بخیه نمیخوردم تو همین گهواره دیدم ۳ ساعته یا ۴ ساعته زایمان کردن
من همسرم شب کار بود خونه مادرم بودم درد منظم گرفتم ولی تا صبح تحمل کردم رفتم بیمارستان گفت دوسانت باز شدی بعدش بستری شدنم تا ساعت دوازده طول کشید ساعت یک و نیم کیسه آبمو سوراخ کردن و نهایتش ساعت شیشو نیم پسرم ب دنیا اومد
من برا چکاپ هفتگی رفتم بیمارستان ۳۷ هفته و ۶روز معاینه شدم بعدش خونریزی افتادم سربچه هم پایین بود ۲سانت باز بودم نامه بستری دادن سوزن فشار زدن برام کیسه ابم خودشون ترکوندن ۵ساعت طول کشید تا زایمان کنم و بخیه بخورم
من که تا ۴۰ هفتگی هم خبری از بچه نبود با معاینه افتادم به درد بعدم بستری شدم و بهم آمپول فشار زدن ،،،بعدم کیسه ابم پاره شد مدام یکی میومد معاینه میکرد با اون اخلاق سگشون،،،،اما واسه این یکی ماما خصوصی گرفتم ...درد هامم از الان میاد سراغم و میره
نمیترسونمت بخدا ولی زایمان طبیعی خیلی سخته تازه بدش هم درد بخیه تا ده روز من ک تجربه خوبی نداشتم
ب نظرم طبیعی نرو چون واسه من ک خیلی سخت بود هم زایمانم هم بعد زایمانم ی ماهه هنوز بخیع هام نیوفتاده انقد ک دارو استفاده کردم خستع شدم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.