من اصلا ادم باردار میبینم تهوع میگیره حتی یک ثانیه دلم نمیخاد به عقب برگردم…پشیمون نیستم تک تک لحظه هاش تجربه و عشق بود اما نه هرگز😂
حتی یک ذره هم دلم تنگ نشده با تمام سلولهای بدنم متنفرم از حاملگی
منم میگم کاش یه دکمه وجود داشت میزدی بچه میرفت تو شکمت کارهاتو انجام میدادی میخوابیدی بعد باز دکمه رو میزدی میومد بیرون😂(کانگورو)
منم خیلی دلم تنگ شده وقتی تو شکم ام بود لگد هاش الان که لگد میزنه میگم همون لگد هاست ها اون موقع هم شیطون بود
وای چرا خیلی دلم تنگ شده
مثلا اون تاریخی که میشه یاد پارسال میوفتم که داشتم چیکار میکردم
خیییر تنگ نشده حتی نمیخوام بهش فکر کنم
هفته دیگه سونو دارم چشم انتظارم
من بارداری راحتی داشتم
نفهمیدم کی ۹ماهه شدم کلا نفهمیدم کی زمان زایمان رسیده دوس نداشتم زایمان کنم اما در کل از بارداری متنفرم و دوس ندارم برگردم عقب ینی همون قدر ک اذیت نشدم تو بارداری همونقدرم متنفرم
حیلی جالبه نه؟🤣🤣🤣
ن اصلا همش استرس سندروم رو داشتم چی بود اه
اصلااااااااااا دلتنگ بارداری نیستم و نخواهم شد
چرا خیلی
نه اصلا الان بچمبغلمه
چه استرس ها که نکشیدم
ن واقعا ن چون همش استراحت مطلق بودم
وای خیلیییییی هرروز بهش فکرمیکنم
من بهترین و قشنگ ترین دوران بارداری رو داشتم
یکم اوایل افسردگی گرفتم اما بازم اوکی بودم
پارسال اینموقع بود که تو فکراقدام بودیم🥲
دلم برای تا ظهر خوابیدنم تنگ شده
دلم برای بیرون رفتن و نگاه قشنگ بقیه که کلی هوامو داشتن و مردم بهت احترام میذارن
اره واقعا😕😕😕
من که یادم میاد گریه ام میگیره یکم سختی داره ولی شیرینه
یادش بخیر تکون خوردناش😞
کلا زندگی همینه. سال بعد حسرت این روزارو ادم میخوره که انقد کوچولو بودن .
ما دیشب دفتری که براش نوشته بودیم خوندیم کلی اشک ریختیم 🥹😬
با اینکه بارداری پر خطر استرسی داشتم و استراحت مطلقی بودم با سرویکس کوتاه بدون سرکلاژ و دهانه باز رحم میتونم بگم دلم تنگ شده براش یه حس عجیبی بود وقتی تکونش زیر پوست شکم حس میشد الآنم از وجودش شکر میکنم اما از لحظه بدنیا اومدن دخترم چون با زردی نزدیک21روز درگیر بودم چه بیمارستان بستری شد چ دستگاه گرفتم داخل خونه و خیلی چیزای دیگه کلا تو اذیتم و این اذیت بیشتر از قبل بهم فشار آورد چون اون زمان بدن خودم تحت فشار بودم تاقت میاوردم اما چون بچم الان سخت بود خیلی گذروندنش
خیلییییی خیلییییی دل تنگم بی نهایت
نه اصلا بارداری خیلی سختی داشتم
ن تنگ نشداخه فقط میخوام هرچی زودتربچه ام بزرگ بشه
من حاملگیم ب شدت مرگگگگگ سخت بود خیلی اذیت شدم ولی بعضی چیزاشم شیرین بود دوران سخت و شیرینیه
یادم نمیاد بارداربودم روزگاری😜😭
نههه اصلااااا من بارداری سختی نداشتم ولی خب هممممششش اضطراب داشتم که وای حالا چجوری میشه ، مشکلی نداشته باشه ...
اصلا تنگ نشده هر لحظه استرس سلامتی بچمو کشیدم مشکلاتی که داشتم با بچه. همین صبحی هم میگفتم دیگه نمیخوام تا آخر عمرم حامله بشم. همین یکی 5 سال پیر شدم تا دنیا اومد. 🫠🫠🫠
دلم برای خوابیدنمتنگشده
😬
ن واقعا میبینمش حالم بهتر ذوق مرگ میشم وقتی بهم میخنده
اصلااااا تنگ نشده خیلی بارداری سختی داشتم از اول حاملگی تا آخراش حالت تهوع داشتم با معده درد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.