بنظرم ربطی به دوقلو یا تک قل نیستش
مشکل از ادم بزرگاست هم زن هم مرد
صددرصدم نمیشه انداخت گردن اقایون
بعد بچه کلا روال زندگی عوض میشه ولی خب بعضیا زود وا میدن خسته میشن(چه مرد چه زن)
بهترین کار اینه از مشاور خانواده کمک گرفت خصوصا که یک طرف قضیه اصلا تلاشی برای حفظ رابطه نکنه…
گلم من یدونه دارم ولی همش دعواااا. زندگیم انقد خوب بود شده جهنم. بخاطر بچه نیست اون طفل معصوما گناه ندارن شوهرامون گاون. من پاره شدم زیر فشار بچه داری دوس دارم همه آدما رو نابود کنم بسکه نامردن
با تمام وجود درک میکنم
رابطه مون بعد از تولد دوقلوها از این رو به اون رو شده
درحدی که خودم باورم نمیشه
عزیزم ب نظرم برگرد سر کارت
حد اقل روزی چند ساعت از محیط خونه دوری
ربطي به دوقلويي نداره گلم
منم دوقلو دارم ديروز دوتاش خونه مامانم بود ميخواستيم با شوهرم بريم خريد شوهرم گفت وقتي نيستن خيلي بده منم گفتم اره بهشون وابسته شديم و از وقتي اومدن خوشحال تريم . به نظرم با شوهرت صحبت كن مسايلاتونو حل كنين
اینم بگم دور بودن از هم بیشتر اختلاف میاره بمون کنارش و تو خونه خودتون کم کم نرمال میشه رفتارا و با موقعیت جدید کنار میاین
بله زندگی فرق کرده پیشنهاد میدم برید مشاور
عزیزم خیلی سخته قبول دارم🥲🥺ولی میگذره
یاد ماه های اول خودم افتادم😭😭😭😭😭چقد دعوا چقد حرص چقد زجر هنوزم روال عادی نیست اما باز بهتر از قبله من همیشه میگم مادرای دوقلو زحمتشون دوبرابر نیسست چندین برابره خدا به همه مادرا صببر وتوان بده مخصوصصا ماها
سلام بماند خرج و مخارج که دوبرابر شده استراحت که ندارید از سر کار میاد اون محیط آروم رو نداره اونم خستس شماهم که نوخونه کلافه بیخواب بیاعصاب بعد همش دعوا اصلا وقت داشتید باهم تنها باشین برای من یکی دیونه شدم هم توحق داری هم همسرت یه موزیک یه خونه کسی که دوست داری یکم بهترمیشه
بنظر من تو عصبانیت نباید حرف بزنید اینجوری موضوع حل نمیشه فقط شدت میگیره
منوهمسرم وقتی اختلاف نظر داریم و یکی عصبانی میشه طرف مقابل سکوت میکنه و وقتی اروم شدیم دوباره حرف میزنیم و میبینیم واقعا موضوع مهمی نبود که بحث کنیم درباره ش
سکوت کردن یکم تمرین میخواد باور کنید خیلی جواب میده
حق داری من دوماه اول زندگیم جهنم بود تا پای طلاق هم رفتم آنقدر فشار روم بود همسرم خیلی خوبه ولی اصلا عوض شده بود انگار مادرشوهر یه چیز میگفت خاله شوهر و...داشتم روااانی میشدم دیدم نمیشه باهاش صحبت کردم الان خداروشکر خوبیم اگر دیگران بذارن
راستش منم همون اوایل خیلی دعوا داشتیم
صبح تا شب خونه مادرش بود با داداشاش ترید میکردن میگفتم خب بیار خونه سیستم رو همینجا ترید کنید ی گروه بزنید باهم همفکری کنین
میدونستم ک تقصیر مادرش بود اون نمیذاشت بیاد
امیرحسینم کولیک گرفته بود همش باید بغلش میکردم راه میبردم. اینقدر گریه کردم تو پیامک کلی حرف بارش کردم.تا ب خودش اومد
همونجا هم کلی چیزی بارش کردم
من یکماه بعد سزارینم عفونت ادراری گزفتم بدون علامت بود ک زده بود ب کمرم و کلیه ها التهاب برداشته بود.تب و لرز شدید و فشار خون روی ۶ و....
بعدش بیمارستان بستری شدم. تازه داشت قدرمو میدونس دید چه عذابی کشیدم و بعد از اون درست شد. از سر کار ک میاد امیرحسینو نگه میداره ک من بخوابم و استراحت کنم . واقعا بعد از اون حرفایی ک بهش زدمو مریضیم ، خیلی اخلاقش عوض شد.
والا زندگی من بدون بچه هم همش دعوا بود با بچه هم برام فرقی نکرده ناراحت نباش درس میشه ایشالا
درکت میکنم سختە واقعن بچەداری دوست من۳قلوداشت ٦ماەونیم الان میبینم میگم واقعن دل شیرداشتی من یەدونەست نارس اومد کلن بهم ریختم غافل گیرشدمم الانم کل زندگی من شدە خواب خوراک وزن گیری بچم اصلن شوهرمم نمیشناسم دعوام تادلت بخواد داریم سربچە هممون اینجوریم تنهانیستی
عزیزم طبیعیه من بااینکه بچم یدونس مدام باهمسرم دعوا میکنیم سر چیزای چرتوپرت
که قبلا اینجوری نبودیم اصلا
کاملا عادیه
حالا برا شما دوتاس که معلومه بحث پیش میاد
خودتو ناراحت نکن من که دیگه زدم به بیخیالی چون متوجه شدم اکثرن اینجورین بعد بچه بحثو دعوا بینشون بیشتر شده و انگار عادیه فقط برا منو شما نیس
عزیزم حق داری دوقلو داشتن واقعا سختع ما که یکی داریم سختمونه تو که واقعا حق داری ، این مردا گاهی وقتا درک نکردنشون حستگی خانومارو بیشتر میکنن ، این روزام میگذره گلم صبوری کن
بحث چی مثلا؟؟
من قشنگ درکت میکنم حتی نمیزاره وقتی چیزی به ضرر بچه هاست به مادرش تزکر بدم یعنی خیلی ناراحت میشم ختی اخرین دعوامون سر این بود که بچه ۵ ساله خالش تزکر دادم دستت دهن بچه نکن کثیف و مریض میشه دست روم بلند کرد من کلا تا چند روز اصلا باهاش حرف نزدم بچه خالشم اگر ببینم میدونم چه رفتاری کنم که دیگه جرئت نکنه سمت بچه هام بیاد.
همون بچه دوبار به شدت بچه هام سرما داده بستری شدن بعد انتظار دارن من چیزی نگم منم یه جوری زهرم بریزم که بچه بترسه نزدیکنشه
اره گلم درکت میکنم من از دیروز بچهام اسهال استفراغ هستم خودم ک نابود شدم
منم دوقلو دارم حس حال شما رو داشتم فقط از بیخوابی هست کلا حوصله هیچ کسی رو نداری به خاطر کوچکترین حرفی دعوا راه مینداختم خیلی سخت گذشت فقط سعی کن یه کمکی داشته باشی ببین مادرت تو طول هفته حداقل دو روزم بتونه یکی از بچه هارو نگه داره اعصابت آروم تر میشه راستی اسم فسقلی هات چیه ؟
میدونم عزیزم از خسته گی زیاد سر هر چیز گیر میده آدم عیبی نداره بخدا خودم دیروز با شوهرم دعوامون شد کلی حرف زد حرف زدم منم از عصبانیت زیاد خودمو زدم گریه کردم و گفتم خودمو میگشم اینقدر عصبانی بودم درضمن شوهرم سر هرچه گیر میده زیاد بخدا خسته کرده منو اینارو گفتم ک بدونی ماهم مت شما مشکلاتامو داریم خواهر تحمل کن بزرگ میشن خدا برات نگهشون داره از خسته گی زیاده این گیردادن و جربس ها
یه خانومی تایپیک گداشته بود یه بچه هم داشت گفت دلم فقط دوقلو میخواد اینقدر که در مورد شرایط سخت دوقلویی بهش گفتم گفت باور کن دیگه دوقلو نمیخوام 😁😁
عزیزمسئله بچه هانیس ازش بپرس ببین مشکلش چیه وقتی بحث میکنیدتوچیزی نگوکوتاه بیابروتواتاق دیگه اینطوری خودت اروم میشی بگووقتی اروم شدی باهم حرف میزنیم وقتی بچه میادزندگی شیرینترمیشه شوهرمنکه اینطوریه بادل وجون نگه میداره بچه هاروحالایدونه دختردیگم دارم
ما دیگه دعوامون نمیشه مثل اوایل شاید یهو یه بحثی کنیم و تموم .
من خداروشکر مادرم هست کمکه
ولی در حالت کلی مسئولیت کامل بچه ها با خودمه
شبا پیش خودم میخوابن صبح ها خودم کاراشونو میکنم و غذا میدم.تازه من شیر خودمم میدم که وقت زیادی ازم میگیره بچه هامم در طول ردز چرت های کوتاه ۱۵ تا ۲۰ دقیقه ای دارن و کم میخوابن شب هم از ۹ و نیم تا ۱۲ درگیر خوابوندنم یکی در میون بیدار میشن.
ولی ناهار و شام مامانم درست میکنه و ظرفارو میشوره من فقط نظافت خونه و لباسو اینا باهامه و بچه ها
سخته. واقعا خستم هیچکس نمیگه برو بخواب خسته ای ولی خب من بخاطر بچه ها تحمل میکنم یه لبخندشون خستگیمو در میکنه. یادسون دادم خودشون بازی کنن و بغل نخوان البته شبا ک بیقرارن بغل میکنم ولی روزها نه اکثرا میذارمشون بازی کنن خودم به کارا میرسم
ولی شبا چند بار بیدار میشم . روز ها هم همش سرپاهستم و هیچی درلز نمیکشم
مردا بیشعورن دست خودشون نیست چه سرکاری با دوتا بچه بخدا آدم نیست بیشعور ولش کن از من به تو نصیحت صد تو واسه شوهرت نذاریکم هم واسه خودت پول بذارکنار ولش کن واقعا خیلی اعصابم خراب شد بادوتا بچه چجوری کار میکنی الهی بمیرم به خداشوهرمنم اصلا به من اهمیت نمده خیلی گرفتارم ولی بمیره نمزاره کارکنم خیلی بیاعصابه هر کسی یه جوریه واکسن شش ماهگی خیلی سبکه فقط مواظب تبش باش کلا مردا ضدحالن شوهر من وببینی خیلی امیدوارمیشی به زندگی به خدا از ماهم بدترش هست قصه نخورپوستت خراب میشه موهات میریزه اون موقع شوهرت دیگه اصلا حسابت نمیکنه
شوهر منم قبل بچه خیلی مهربون تر بود باهام، الان کمکم می کنه ولی از هم دور شدیم خیلی ناراحتم.
یا من خسته یا اون خسته هیچ حوصله نداریم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.