۲۲ پاسخ

اولش سخته، بعد میفتی روی دور زندگی...از پس همه کارات برمیای ..نگران نباش

فعلا یکم سختی داره خودت هم بی خوابی و کل عقب افتاده داری بعدش کم کم دستت میاد که چجوری. برنامه ریزی کنی و انجامشون بدی سخته ولی میگذره همه ماها هم این دوره رو گذروندم وداریم میگذرونیم

فداتشم این شرایط هممون داشتیم ۳ ماهگی خوابشون بهتر میشه

میگذره من تاچندماه بیخوابی کشیدم الان راحت شدم لااقل میخوابه منم باهاش یکی دوساعت میخوابم

وای نگو .ما هم قراره اینطوری تنها بشیم یعنی چه سخته

ایشاا... ک خدا ب هممون قدرت میده

الکی ک بهشت زیر پای مادرا نیس ک

عزیزم دیگه مادر شدن همینه
ب سختی هاش فکر نکن و کارهاشوبا عشق انجام بده

عزیزم سختیش تا دوساله البته هر سنی یه چیز جدید تجربه میکنی

نمیخوام نا امیدت کنما ولی من هنوزه که هنوزه از بیخوابی دارم میمیرم مامانم دیروز اومد شب خوابید امروز ساعت دوازده رفت خونه مامانمم به من خیلی دوره ولی چهارشنبه ها میاد تا جمعه ظهر میمونه منظور میگم من محمد میلاد سه شنبه میره وارد جهار میشه کمک لازمم بعد میگم دو سال دیگه برم یه کاری کنم دو قلو بیارم همه میگن تو اولیش بزرگ کن پیش کش🤣

عزیزم به این فکر کن که که ما دوتا بچه داریم وداریم بادوتا وروجک سر میکنیم منم ۱۸ روز اومدم خونم وکلا خودم کارهامو کردم با دوتا بچه اوایل سخت بود الان به روال افتاده تقریبا

خدا بهت توان بده عزیزم
خودتو بزار جای من شاید یکم انگیزه گرفتی🤣

من از روز ۳۰ تنها شدم با دوتا بچه که پسرمم هم رفلاکس داشت هم کولیک
خدا کمکت میکنه گلم

بیام کمکت؟؟ 🥹🤍

مامان منم چند روز دیگه میره.حس میکنم عین یه نوزاد به وجودش نیاز دارم
لعنت به جدایی و شهر غریب😭😭😭😭

😭😭اه اه نگو بی خوابی زده به سرم رسما مث سگ دارم با همه دعوا میکنه🤣سخته بچه داری😭

نمیدونم چرا تو دلم احساس کردم فقط بیاد و سالم باشه همه این لحظات را به جان میخرم🥺 انقد الان حوصله ام سر میره شاید برا اونه

من که اصلا صبر ندارم
اگه نیم ساعت بیشتر گریه کنه منم میشینیم باهاش گریه میکنم😅😂
فاصله مامانم تا خونه ما ی ساعت هست
با خودم میگم ی ماهی برم اونجا ولی مطمئنم نمیزارن

عزیزم🥺
درکت میکنم خیلی سخته
من با اینکه با مامانم ۲ تا کوچه فاصله دارم همش فکر اینم ک رفتم خونمون میخوام چیکار کنم
اما بالاخره خودمون باید با این شرایط کنار بیاییم و مدیریتش کنیم

درکت میکنم،منم این روزارو گذروندم،ولی من تا۲۰روز مامانم پیشم موند،۲۰روزبعدشم خاله ام کنارم بود،باابن حال همه چی واسم واقعا سخت بود،چون تمام کارای بچه ام رو از روز اول فقط خودم انجام دادم وبه کسی اجازه نمیدادم،اونا فقط خونه زندگیمو میچرخوندن

من که از همون شب اول تنها بودم تا الان چی

باشه یه هفته ای دستت میاد عادت میکنی ،منم فقط یه هفته میان پیشم بعدش تنهام ،حتی ختنه ش هم خودم نگه میدارم

سوال های مرتبط