۸ پاسخ

ما هرکی پولش داشت شب ۶ میگیره و شام میده هرکسی هر ام نداشت و دلش نخواست شب ۶ نمیگیره کلی اقوام میان احوال بگیرن قوتو و شیرینی و میوه میدیم

ما قبل اینکه از بیمارستان مرخصش کنن کل زنهای فامیل رو دعوت میکنیم ب صرف چای و شربت و شرینی و بچه و مادرشو میبینن و بعدش میرن بعدم ۱۵ روز دیگش میرم بامادرم اینا خونشون اونجا بعد ۳۵ روزگیش جشن میگیرم و بزن و برقص داریم و دورهمی

ما بچه که ۱۰ روزش شد حمومش میدیم و یه خوراکی هست تو لهجه ما بهش میگیم جُلاب (همون کاچی شما ) پخش میکنیم آشناها و دوستان. بچه هم که ۴۰ روزگیش تموم شد یه مهمونی خونوادگی میدیم همین.

من قرار بود جشن بگیرم ولی بعد از به دنیا اومدن نی نی متوجه شدم شرایط خودم و کوچولوم اصلا برای شلوغی مساعد نیست هر مهمونی خواست خودش اومد

من چون غریبم کسی نیست که بیاد خونم یکم حالم بهتر بشه احتمالا فقط دوستا خودم و دوستا مامانم میان
خاهر برادرا شوهرمم نیستن فقط شاید یدونه خاهرشوهرم بیاد اونم شاااااید معلوم نیست

والا مارسم دهه داریم یعنی ۱۰ روزگی مادرونوزاد معمولا خانومای فامیل جمع میشن مثل خاله وزن عمو وزن دایی جشن میگیرن ومادرونوزادو راهی حمام میکنن
اما من گفتم نمیخوام بیاید تا۴۰ روزگیش که خودم جشن میگیرم دعوتتون میکنم

ما که میان هم سیسمونی رو می بینن هم بچه رو. فامیلای نزدیکتر زودترم میان تازه

رسم خاصی نداریم والا من میخام برم خونه مامانم.تو عیدم هرکی رو گفتیم بیان خونمون گفتن بچه تون دنیا اومد میایم منم ی ماه میخام برم پیش مامانم حوصله کسیو ندارم

سوال های مرتبط