وای من امروز بچم خیلیی بدقلق شده بودخیلیی ازهمون صبح ک بیدارشده بودیه سره فقط گریه میکردونق میزد تاهمین نیم ساعت پیش🥲نه غذامیخوردنه شیر نه توماشین آروم میشد هیچیییی این آخر یکی محکم زدم توسرم همچین ترسید بدترزدزیرگریه😐الان عذاب وجدان گرفتم🥺🥺هیچوقت عصبانی نمیشدم میگفتم بچس نمیفهمه من بایدصبورباشم ولی اینسری واقعا صبرم لبریزشد ازکلافگی اینکه نمیدونستم چشه😢😢شماتاحالااینطورشدید؟

مننننن خیلی چون!بچم خیلی!گریه مسکنه منم کلن کرده یه ادم عصبی هم عصبی!میشممم دادو بیداد مسکنم فحش!میدم کلن منم روانی شدم

🥺🥺🥺ماهم اینطوری میشیم

اره همین امشب از شیر نخوردنش🙂😥 اینقدی رفت رو مخم ک چند بار زدم تو سر خودم
بمیرم دختر بزرگمم ترسید رفت تو اتاقش…😰😥
بعدشم اینقد ناراحت شدم کلی گریه کردم😔
واقعا دست خودم نبود🫤😟

بخدا دخترم بسکه گریه میکرد خودمم اشکم در اومد بسکه گریه کرد از حال میرفت چشاش جمب شده بود و قرمز اینقد گریه کرد هر فنی بگی زدم ولی باز گریه میکرد تا اینوه الان خوابید خیلی سخته بچه داری ناشکری نمیکنم ولی چرا باید بجهای ما اینقد بد قلق باشن

آخی جایش درد میکنه حتما شاید دلش درد میکنه

آره خیلی زیاد من امروز قاشق زدم تو بشقابش انقدر گریه کرد😂 دلم شکست

عزیزم منم یه وقتا خودم پا ب پاش گریه میکنن