۲۶ پاسخ

۶
ساعت ۵ و نیم بود خانم رستگار از بخش اومد باز معاینه کرد ببینه رحمم جمع شده یانه😑 ک ببرن بخش و سوار ویلچر شدم و اوردن طبفه اول اتاق ۱۰۲
بعد شوهرمو خانوادم اومون ملاقات تا دخترم و ببینن 🥰🥰
خیلی خیلی حس قسنگیه و درکل من راضی بودم بیمارستانم خودش یه ساک داد ک یه دست لباس واسه دخترم بود ک تنش کردن
یه دست پتو دورپیچ
پوشک واسه خووم
پوشک بزرگ مولفیکس سلیز ۱ برای دخترم
شوهرت یبار مصرف
کاورتوالت فرنگی
قاشق و چنگال
لیوان
دیتمال کاغذی
مسواک و خمیر دندان و شامپو
اینا داخل ساک بود و ساک دخترم و اصلا زیپشم باز نکردبم چون همه چی دادن خودشون
هزینه بیمارستانم با بیمه پایه تامین اجتناعی و تکمیلی دانا شد۵۹۰۰
)هزینه همراه+سه وعده غذا+اپیدورال+ساک)
دکترم اکرم اشتیانی
بیمارستان تخت جمشید
۰۳/۲/۲۷
ساعت ۱۴:۳۰

خودمو بازور رسوندم خونه و زنگ زدم ب مادرم ک بیاد باهم خونه و تمیز کنیم از اونجایی ک دهانه رحمم خیلی باز بود اروم اروم کارام و کردم میترسم یهو دردم بگیره یا کییه ابم پاره بشه .
خلاصه مدارکمو اماده کردم و ساک دخترم و بستمو گرفتم بدون اینک دردی داسته باشم خوابیدم
صبح ساعت ۶ رفتم حموم و شیو اخر و کردم و راه افتادیم سمت بیمارستان (منو شوهرم)
از قبل قرار گذاشته بودیم مادرم و نبریم چون خیلی استرسیه

از قبل رفتی پرونده باز کردی؟
چ قدر شد کل هزینه هات

عزیزم علائمی هم داشتی ک خودت بفهمی ۴ سانتی؟!

مرسی عزیزممم پس اپیدورال خوبه هیچ دردی موقع ک سر بچه اومد نداشتی

دکترتون دست مزد نگرفت؟

لطفا اگه میدونی بهم بگو🥺

چقد کامل گفتی مرسی واقعا❤️ خدا حفظش کنه دختر قشنگتو❤️

بیمارستان خصوصی بودی؟

عزیزم تاریخ زایمانتو اشتباه زدی🤭

مبارکت عزیزم

بسلامتی عزیزم
خداروشکر که زایمان راحتی داشتی

ای جانم به سلامتی
مرسی که تجربیاتت روگفتی گلم🙏🏻❤❤

۵
😑
ساعت ۲ شدو اپیدورال بهم تزریق کردن گفتن الان دردات تموم میشه و دیگ زور نزن فقط فوت کن الان بچه دنبا میاد زنگ زدن دکترم سریع اومد و منم دردام قطع شده بود راحت دراز کشیدم
بعد نیم ساعت بچم دنیا اومد قشنگ ترین قسمت همبن جا بود 😍بدون درد و شاهد همه لحظه ها بودم بدون کوچکترین درد
وقتی بچم دنبا اومد اصلا گریه نکرد و من نگران شدم تا دکتر زد ب پشتش و کلی گریه کرد گذاستن رو سینمو دکتر شکمم و کم کم فشار میداد تا جفت بیاد بیرون و اومد بعد معاینم کرد و گفت این اصلا بخیه نمیخاد😐منو میگی شاخام دراومد اخه مگ میشه زایمان اولم ۲۵ تا بخیه خ ردم
خلاصه ساعت۳ گفتن شوهرم اومد اتاق و منو دخترم و ببینی بهترین و قشنگ ترین حس و زمان همونموقع بود🥺😍
ناهارمو دادن و گفتن بیا بچتو شیر بده یه ماما هم قشنگ ۲ ساعت بهم اموزش شیردادن دادو رفتم حموم کمر ب پایینم و شستم و پوشک و شورت یبار مصرف دادن و لباس قرمز گلکلی بیمارستان ک برم بخش

مبارک باشه قشنگ جان

خوش بحالت عزیزم،من ۳۸هفته و ۵روز بودم رفتم چکاپ هفتگی بخاطر دیابت دکتر ختم بارداری زد گفت باید بستری بشی یه هفته بستری بودم هر روز معاینم میکردم کلی آمپول و سرم کلا سه سانت دهانم باز شده بود بعد از یک هفته که دکتر کلی داروی قوی تر بهم زدن تازه افتادم به درد بعد دوروز که درد کشیدم بلخره ۹سانت شدم و تونستم طبیعی زایمان کنم.چون سه سانت هم باز بودم اجازه نمیدادن برم از بیمارستان.کلی عذابم دادن

۳
رسیدیم بیمارستان و رفتیم طبقه ۵(بلوک زایمان)منو فرستادن داخل و معاینه کردن و لباسامو عوض کردم شوهرم اومد مدارک و کامل کرد و رفت من موندم منتطر ک یه مامامنو برد اتاقمو نشونم داد منم رفتم خوابیدم حالا هیچ دردم نداشتم .ماما (خانم حاج حسنی) اومد آنژوکت بهم وصل کردو دوتا سرم بهم زدو رفت
حالا من دارم از ایترس میمیرم ک چرا درد ندارم و همش میگفتم من اپیدورالما حواصتون باشه.
خلاصه ماما همش میومد معاینه میکرد و میگفت هنوز وقت اپیدورال نیس
یادم رفت بگم بینارستان ک معاینه کرد گفت ۲سانت بازی (نمیدونم چرا دکتر گفت ۴سانت بازی)
حالا خیلی وقت داشتم تا ۴ سانت ک اپیدورال کنن ساعت ۸ونیم ک بستری شدم ۱۰ و نیم بود ک یه دردای خفیفی من میگرفت و ول میکرد ماما باز اومد معاینه کرد و گفت ۳ و نیم سانت بازی
یهو دیدم دکتر بیهوشی اومده کارای اپیدورال و انجام بده و دارو بمونی زمانی بزنن ک من ۴ سانت باز شدم
بهم گفت خم شو شونه هاتو شل کن یه درد بدی گرفت پشتمو ولی هی میگفت شل کن شل کن بازور و بعد گذشت چند دقیقه کارای اپیدورال و انجام داد(استانه درد هرکس فرق میکنه)

خوب بقيه عزیزم

قیمت اپیدورال چند بود؟

قدمش پرخیروبرکت 🤲🥰خداحفظش کنه برات

به سلامتی عزیزم مبارکه نینی😍
قبل معاینه ورزش اینا کرده بودی؟ قبلش خودتم حسی داشتی که حدس بزنی چهار سانت بازی؟

🙃🙃🙃

مرسی عزیزم که انقد دقیق و کامل‌ توضیخ دادی

و اینکه ۳۷ هفته بودی چجور دهانه رحمت باز شده بود

عزیزم ازاد نمیدونی چقدر میشه هزینه ها؟

۴
پرستار بیهوشس بالا سرم بود ک هروقت درد داشتم دارو بزنه بی حس بشم بهم گفت دردت غیر قابل تحمل شد بگو دارو بزنم
منم تا دیدم واژنم درد میکنه سریع گفتم و دارو زد بهم و همون لحظه کل بدنم بی حس شد و هیچ دردی نفهمیدم بماند ک این وسط مسطا هم ماما همش میومد معاینه میکرد ک من متنفرررم😑
دیدم خیلی داره زمان طولانی میشه و من کلافه شده بودم هی سراغ دکترم و میگرفتم اخر ساعت ۱۲و نیم دکترم اومد و یه معاینه کردو گفت هنوز خیلی وقت داری تا زایمان بدتر من ناامید شدم و کلی استرسم داشتم هر آن منتظر درد شدید بودم
و تند تند بهم سرم میزدن
و ماماگفت هروقت واژنت درد گرفت زد ب مقعدت بگو
ساعت حدود ۱ بود ک دردام غیر قابل تحمل شدو التماس کردم بیاید اپیدورال بزنید دارم میمیرم ولی مامام گفت ‌ اصلا نمیشه و باید این ۸ سانت ک باز شده فقط زور بزنی
من کلاس امادگی زایمان نرفته بودم ولی تو نت خونده بودم نفس عمیق چقد تاثیر داره تو دردا
منم تا میتونستم نفسای عمیق میکشیدم
خیلی خیلی رو دردام تاثیر داشت
اون موقع ک ول میکرد دردا نفس میکشیدم و اونموقع ک درد داشتم فقط زور میزدم
با خودم عهد بسته بودم بجای اینک الکی داد بزنم فقط ب حرف مامام گوس بدم ببینم چی میگ
خلاصه چندتا پوزیشن عوض کردم و دردامو با نفس کنترل کردم ناگفته نماند بعضی جاها هم داد میزدم

سوال های مرتبط

مامان نیکان مامان نیکان ۶ ماهگی
سلام دوستان اومدم بعد مدتها تجربه زایمانمو بگم
اصلا وقت نمیکنم خیلی وقته میگفتم بیام تجربه مو بگم
خب من روز شنبه ۲۲ اردیبهشت رفتم‌مطب دکترم ک آخرین معاینه رو بکنه و تاریخ زایمان بهم بگه
معاینه کرد و گف ۲ سانتی و دهانه رحمت عالیه نرمه نرم.‌ولی هیچ دردی نداشتم بجز کمر درد ک واسه سنگین شدنم‌بود
فردا برو بیمارستان ینی ۲۳ اردیبهشت..بعدشم گف ک اصلا تحرک زیاد نکن احتمال پاره شدن کیسه آبت هس
خیلی یهویی شد من یه عالمه برنامه ربزی کرده بودم..هنوز مامانم‌نیومده بود..شوهرم مرخصیشو اوکی نکرده بود..اصلا آماده نبودیم ولی آقا نیکان دوس داشت ۵ روز زودتر بیاد
خلاصه رفتم خونه همه چیو آماده کردیم با مادرشوهرم و فرداش رفتیم‌بیمارستان من ساعت ۸ونیم بستری شدم..مامای خصوصی گرفته بودم ک عالی بود و خیلی کمکم کرد..از اول تا آخر اون فقط باهام بود دکترم ۱۰ دقیقه آخر اومد فقط بچرو کشید بیرون
مامای خصوصیم موقع بستری معاینم کرد ۴ سانت بود ولی گف ۴ سانته خوب ..و گف ک در عرض دوساعت فول میشی ک همونم شد
ادامه تاپیک بعد
مامان میران مامان میران ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم
مامان پرنسا خانوم🥹🩷 مامان پرنسا خانوم🥹🩷 ۲ ماهگی
پارت دوم
خلاصه دکتر گفت باید بستری بشی من خیلی پیگیر بودم سزارین بشم و اصلا حواسم نبود ب دکترم از دردام بگم همینجوری با دردا خودم دنبال کارای بستری بودم از پله بالا پایین شدم چند بار کلا قدم میزدم و درد میکشیدم ولی دردام قابل تحمل بود رفتم بیمارستان صحبتامو کردم ولی هنوز تشکیل پرونده نداده بودم ساعتای ۱۲ شب بود ک بهم گفتن برو یه nst بده اگه مشکلی باشه بستری میشی اگه نباشه باید بری ساعت ۶ صبح بیای رفتم برا nst گفتم یکم درد هم دارم گفت برات دردسنج میزارم دیگه گذاشت گفت توی ۲۰ دقیقه سه تا درد منظم داری دیگه گفت باید معاینت کنم معاینه کرد گفت ۴ سانتی کلی تعجب کرده بود ک من چجوری دردارو گذروندم و ۴ سانت شدم😅دیگه گفت لگنت خیلی خوبه حیفه بخای سزارین کنی میخای چیکار کنی حالا ما باید زنگ بزنیم دکترت ک بیاد گفتم همون طبیعی زایمان میکنم خلاصه تا ۶ . ۷ سانت دردامو میتونستم تحمل کنم بعد اون دیگه نتونستم و گفتم بی حسی اپیدورال بهم زدن بعد اون اصلا هیچچچچچ دردی حس نکردم فقط انقباض داشتم و باید زور میزدم ک بچه بیاد پایین توی یساعت فول شدم و رفتم زایمان کردم بخیه هم خوردم ولی زایمان خیلی خوبی بود هیچی نفهمیدم اصلا😁ولی بخیه هم زود خوب میشه بنظر من زایمان چ طبیعی چ سزارین بستگی ب بدن هر آدمی داره و تحمل دردش من خیلی راضی ام از زایمان طبیعی امیدوارم همه مادرا ب خاصت خدا و راحت زایمان کنن و فارغ بشن😇❤️