بچه من رفلاکس کولیک دل درد شدید داشته تا ۹ ماهگی داغون شدم شبا گریه میکردم و شیر میدادم بهش میچرخوندمش روزا هم کارا مادر شوهرم و دختراش میکردم داغون شدم داغون ۳ ماه از اونجا اومدیم ی جا دیگه پسرم بازیگوش شیطون ولی صد شرف داره ب اونجا بودم شب تا صبح گریه میکردم روز هم کار میکردم هیچ وقت نمیخشمشون ب حق امام رضا سر دختراش بیاد ک مجرد بودن حتی متاهل ها میومدن اونجا مینشستن من دور کارا بودم هیچ وقت حلتلشون نمیکنم مادر شوهرم ماه دیگه میره حج تا عمر دارم نمیخشمش
فتق چرا خدا برات حفظش کنه
از روری که ب دنیا آمد با بخیه پله های بیمارستان پایین و بالا رفتم تا ۷۳ روز استرس جواب آزمایش هاش سونو گرافی هاش گریه هاش موقع رگ گیری و خون گرفتن استرس اینکه خدایا چی میشه بعداز اون عملش و گریه و زجه زدنم بعداز اون اسهال و استفراغ و باز گریه و باز رگ گیری و و و که دیگه رفلاکس و کولیک واسم چیزی نبود
دقیقا پسر منم کولیک داشت چقدر زجه میزدم خدا منو عذاب بده با این طفل معصومکاری نداشته باش تا صبح تو ماشین میچرخوندیم یا تو پتو تاب میدادیم تقریبا ۵ماهگی بهتر شد ولی من داغون بودم داغون
واااای دقیقا همین حرفا رو بمن میزدن. بهتر نشد بدتر شد. در تعجبم مامانای ک میگن بچمون ی بار در شب شیر میخورن. ولی ماهان من در طول شب شاید بذاره من دو ساعت بخوابم. همش نق و گریه. همه راه رو امتحان کردم. واقعا منم لذت نبردم زیاد
اخ اخ دختر منم سه روزگیش بخاطر زردی بستزی شد و من ۵ روز بدون خواب با زخم سزارین همش سرپا بودم پدرم دراومد خدا همه مادرارو حفظ کنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.