۸ پاسخ

اصلا برات مهم نباشه. چه آدمایی بودن واقعا از بچه دو ساله چ انتظاری دارن. بعضیا چقد بدجنسن

اصلا برات مهم نباشه
بچه هایی که سالم هستن سر وصدا دارن
دور از جون همه بچه مشکل دار سکوت میکنه

خب برا چی پسرتو کوچیک کردی ،🥴
تو نمیگفتی اونا خودشونم میدونستن ک بچس دیگ،😐

تقققیر خودته چرا میگی ببخشید پسرم شلوغ کرده این کلمه ببخشید باید حذف بشه تو فرهنگ لغت ما
ببخشید مزاحم میشم
ببخشید گوجه دارین
ببخشید میخوام رد بشم

تقصیر خودته بد بچتو گفتی

بچس دیگ اسمش روشه توقع دارن مث ادم بزرگ باشه ک نمشه

پسر منم سرو صدا میکنه بچست دیگه شما نباید این حرفو میزدی عزیزم بچه رو که نمیشه دور از جونش خفه کرد یه بار همسایه ما اومد در خونمون که بچتون سر و صدا میکنه یهو دید پسرم کوچیکه خودش جواب خودشو داد گفت هر چند بچست دیگه

پسرمنم همینجوره من هرمدت یبار معذرت خاهی میکنم اوناهم میگم نه بچس حالا راست یا دروغ میگن اصلا صدا نمیاد

سوال های مرتبط

مامان آریوس و دیاکو مامان آریوس و دیاکو ۴ سالگی
سلام یه تجربه خوب از مادر دوتا پسر بودن واستون تعریف کنم
دیروز پسر بزرگم که ۳ سال یازده ماهشه با باباش رفت کوه و شب ساعت ده برگشتن پسر از در اومد تو اول رفت سراغ داداشش که ۹ ماهشه بغلش کرد بوسش کرد و گفت آخيش دلم تنگ پسرم کوچیکم ذوق زده فقط می‌خندید من دم در فقط داشتم نگاشون میکردم و ذوق کردم از این همه علاقه‌به داداشش من بهش گفتم پس من چی مامانو بوس نمیکنی بعد اومد منم بوس کرد من خیلی آماده کردم واسه برادر داشتن خودش هم از اول میگفت داداش دوس دارم به داداشش میگه تپلی عشق من خیلی خوشحالم از اینکه برادر واسش آوردم انشالا تو بزرگ سالی جوانی اینجوری پشت هم باش من خودم دوتا داداش پشت سر هم دارن خیلی خیلی رابطمون خوبه باهم خیلی پشت همن تو سختی تو خوشی باهمن خدارو شکر داداشش خوبیم واقعا رابطون با مامانم عالی زناشون با مامانم عین دختر مادرن جوری که از من بهترن واسه مامانم انشالا پسرای منم مثل دای هاشون بشن کاش منم بتونم مثل مامانم پسرامو تربیت کنم که پسرم هم به زنش عشق بورزد هم به مادرش انشالا تا الان موفقم انشالا آیندشون خوب و عالی باشه
مامان امیرعباس مامان امیرعباس ۴ سالگی
سلام مامانا تورو خدا کمکم کنید پسر من ۴ سالشه بشدت لجباز حرف گوش نکن هر جی میگم برعکسشو میکنه اصلا حرفمو گوش نمیده میگم رو سرامیک نشین میده از لجم میشینه میگم جلو پنجره واینستا باد میزنه ساعتها میمونه جلوی پنجره غذا خوردنش تو هر وعده ۴ سال با زور آب خودنش با زور ناخن گرفتنش با زوره لباس پوشیدنش با زور نمیداره با وسی یک کلنه حرف بزنم جیغ میزنه گریهدنیکنه با ماشین میرلم جایی انقدر بهانه گیاره میزنه کلافم کرده اعصابم نمیکشه روزی ده بیست بار بشدت جیغ بلندی میزنم سرش انقدر بد داد میزنم از ترس میزنه زیر گریه واقعا اعصابم نمیکشه یبار تذکر میدم بار دوم گوش نمیده با تمام وجود جیغ بدی میزنم بماند که فشار روانی روم زیاد شوهر سر خونوادش خیلی بهم فشار روانی میاره سالهاست روی ارامش ندیدم دستشون دایما تو جنگ و تنشیم واقعا اعصابم نمیکشه انقدر سر بچم داد زدم میترسه واقعا میترسم دردی چیزی بکیره راهنمایم کنید چیکار کنم میریم مهمونی اسبابازی از دست بچه های دیگه میگیره بچه ها گریه میکنن هم خودم هم مامانای دیگه سرش داد میزنن گریه میکنه تمام این ساله‌ام بخاطر نارسیش بستری تو بینارستانا بشدت بچه ترسویی دلم براش میسوزه یا تو بیمارستانا عذاب نمیکشه یا تو خونه تو تنش و درگیری جیغای من میترسه نمیدونم چیکار کنم