قربون دخترم برم از دیشب بهش شیر ندادم خودم داغون شدم نمیدونم چطوری تحمل کنم که ندم بهش صبح بیدار شد گفت جی جی گفتم تند هاپو گفته جی جی نخوری وگرنه گازت میگیرم تو کوچه مون سگ داریم گاهی پارس میکنه دخترم بدو بدو میاد بغلم میگه مامان ترسیدم منم ازهمون میترسونمش میدونم کارم اشتباه بچه ترسو بار میاد ولی خوب مجبورم بعدش بهش میگم دیگه موقع ها کارت نداره فقط وقتی دیر بخوابی صدا میده الانم بیدارشده گفت کیک بده دادم همین جوری درحال خوردن خوابش برد

خداوکیلی این کاریه سگ میاد می‌خورد این ترس تا ابد همراهشه روح و روان بچه رو تخریب کردی که چی

بدترین جواب ممکن و بهش دادی

این ظلمو در حق بچت نکن من تا 3سال پیش میخواستم برم بیرون همش میگفتم اگه تو کوچه سگ باشه چی همیشه با ترس و لرز از کوچه رد میشدم بعد سگا کافیه حس کنن تو ازشون میترسی واکنش نشون میدن از همین امروز بگو بهش و یه طوری اینو جمعش کن چرا بچه باید با ترس بخوابه از اون طرف کابوس ببینه من هنوزم یه وقتا خواب میبینم سگ بهم حمله میکنه و من در حال دوییدنم توروخدا این ترسو از رو بچت بردار

عزیزم من کوچیک بودم همیشه مامانم از گربه میترسوندم الان یه گربه از ده کیلومتریم رد شه میمیرم ترس همیشه باهامه خابشو میبینم بچت بزذگتر بشه بدتر میشه فراموشم نمیکنه کارتم کاملا اشتباهه قشنگ براش توضیح بده تو بزرگ شدی خانم شدی نی نی نیستی جایزه براش بخر بچت باهوشه میفهمه نیاز به ترسوندن نیست اون بزرگتر بشه دیگه اصلا تو کوچه نمیره

خداروشکر عزیزک بالاخره باید از یه روشی گرفت
اینشالله که اصلا بهونه گیری نمیکنه راحت باشه برای مادر و دختر

چقدر زیاد شیر دادیش 😳😳😳

یعنی تا دوسال و چهار ماه شیر بهش دادین؟ خیلی طولانی مدت هست که