۲۷ پاسخ

منم خدا خودش بعدش 7سال انتظار خدا دامن من سبز کرد و یه بچه سالم بهم داد باور نمی‌کردم خیلی خوشحالم هرروز دعا میکنم که خدا بچم صحیح سالم بزاره تو بغل خودم باباش الهی آمین 🙏 و همچنان خوشحالم دلم میخا زود بگذره

با اینکه سزارین بودم هیچی دیگه برام مهم نبود وقتی گذاشتن بغلم
بهترین حسی که یکی میتونه تجربه کنه
خیلی قشنگه خیلی
دوست داشتم بخورمش بره انقد شیرین بود

طبیعی کلا وقتی بچه خارج میشه دردا فراموش میکنی ولی در حینی که داره بچه میاد خدا میاد جلو چشات منم تجربه ندارم ولی از تجربه بقیه اینو فهمیدم😖

حس میکنم وقتی بدنیا بیاد خیلی دلم برای تکوناش برای یکی بودنمون تنگ میشه😭😭

راست میگن من که فقط گریه میکردم از خوشحالی

حسی که داره اصلا نمیشه توضیح دادن اون لحظه هم میخندی هم گریه میکنی باورت نمیشه بل اخره بعد این همه سختی هم تو بارداری هم زایمان نینیتو سالمو سلامت بغل کردی اون لحظه اصلا یه حال عجیبی داره واقعا نمیتونم توصیفش کنم🥺منتظرم این ۲ماهم بگذره دوباره این حسو تجربه کنم 🥺💗

اره عزیزم
باور کردنی نیس ک مادر شدی من تا چندماه حس نمیکردم بچمه فک میکردم عروسکه باورم نمیشد خدا بهم همچین لطفی کرده باشه

من طبیعی بودم شب تاصبح درد کشیدم حتی موقع زایمان از درد زیاد فشارم افتاد و بی‌حال شدم ولی وقتی بچم به دنیا اومد دردای شبم و صبح کلا یادم. رفت همش ذوق میکردم ببینم همه جای بدنش سالمه یا ایکه آوردن. تو. بخش از خوشحالی همش می‌ترسیدم یلکی ازم بدزده واقعا همه دردام یادم. رفته بود حس میکردم خودم تازه متولد شدم و خیلی خوشحال بودم الان بعد 8 سال که دوباره باردارشدم یاد اون موقع میوفتم خوشحال میشم.

طبیعی اون لحظه ای که درد داری همه فکرت رو اینه ک زور بزنی زودتر بیاد وقتی ب دنیا میاد انگار هیچ دردی نداشتی 🥲
من بچه اولم طبیعی بود سه ماهش که بود تصادف کردیم پارسال عید توی تصادف فوت شد ولی خدا دوباره اونو بهم پس دادو ۲۳قراره دوباره بغلش بگیرم🥹💕

واقعا یادت میره. من خیلی درد کشیدم هم درد طبیعی هم درد بعد سزارین الان اصلا ناراحت نیستم بخاطرش وقتی هم اولین بار بچمو دیدم به گریه افتادم پرسیدم حالش خوبه خیلی حس خوبیه

بنظر من اره🥲🥲من همین الانم تو باردارای کلی مریضی گرفتم ولی به تو دلیم ک فکر میکنم میگم فدای سرش

اره حس خیلی خوبیه همه ی درداتو فراموش میکنی🥺😍

من اصلا باورم نمیشد میگفتم خدایا این بچه منه؟ درسته زایمان سختی داشتم ولی راحت شدم ،اون شب تو بیمارستان خوابم نبرد بهش شیر میدادم صورتش سرخ میشد به مامانم میگفتم چرا قرمز میشه😁 فقط نگاش میکردم ببینم نفس میکشه ، امیدوارم همه تجربه ش کنن حس مادریو 💜

دقیقا درسته اصلا یادم رفت شکمم پاره شده زیر دست دکتر ، هیچی جز صدای گریه اش مهم نبود برام

خیلی حس خوبی هست باید تجربه کنی نمیشه توصیف کرد

اره عزیزم راسته از خوشحالی ک بچت صحیح و سالمه همچی یادت میره و از ذوق من فقط گریه میکردم

اره یه آرامشی میاد سراغت ک نگووو

من پمپ درد داشتم خیلی گیجم کرده بود اصلا حالم دست خودم نبود فقط پرستارو صدا زدم گفتم بیا ببرش الان حواسم نیست رو سینه ام خفه میشه یه سه چهار ساعت بعدش که کم کم اثر مورفین کمتر شد هی بهونشو میگرفتم وقتی دادن بغلم انگار که کل خوشبختی جهان رو دادن بهم

آرررررره بخدا

کاملا راسته

اصلا قابل توصیف نیس یه حس عجیب🫀

اره خیلی حس خوبیه 🥹

وای ارررره وای ارررررررع.
اخ اخ نگم‌نگم اخ اخ
چ حس خوبی گفتم وای چقد شبیه منه وای جقد سفیده و خوشگله
من پوستم سبزس
ماماها میگفتن اینو نبر بدش ب ما چقد خوشگله . من گفتم اون بچه ثمره کلی عشقه🥲😍

من که فک میکنم تا ببینمش بگم چقدر زشتی تو 😂😂😂😂😂نمی‌دونم چرا همش این تو ذهنمه

من بچه اولم دوران بارداری بسیاربسیار سخت و وحشتناکی داشتم همش بستری بودم عفونت خیلی شدید درد .... کم خونی شدید پوکی استخوان ... اصن ی وضع عجیبی بود.... اورژانسی عملم کردن خیلی حالم بد بود و بطور شدیدی درد داشتم موقعی ک بچمو آوردن اینقدر حالم بد بودو درد داشتم ک اصلا نمیتونستم بغلش کنم

انشاالله این سوالتو دو ماه دیگه تکرار کن😂😂

من وقتی بچه اومد بیرون دیک درد نداشتم
وقتی گذاشتن رو سینم شوکه بودم
باورم نمیشد انگار زمان وایستاده بود

سوال های مرتبط