سلام مامانا بیاید درد و دل کنیم در مورد بچه هامون... من چند شب پیش رفتیم مهمونی بعد نورا اصلااا پا نشد به بچه های دیگه بازی کنه همش نشسته بود پیش من بعد فقط رفت چند تا اسباب بازی آورد باز نشست پیش من بازی کرد نمیدونم چرا انقد وابسته منه و خوب هم نیست بعد فامیلمون گفت ببرش پیش مشاوری چیزی درستش کن روش نمونه... یه مورد دیگه اش اینه ک این بچه دائم اخم میکنه جوری ک هی میگم نورا جان اخم نکن باز انجام میده... موندم چه کم و کسری گذاشتم البته میدونم ک بعد بدنیا اومدن داداشش بیشتر آسیب دید شما از چه رفتار بچتون رنج میبرید؟

سلام عزیزم، نگران نباش عزیزم بره مهد خوب میشه، دختر من خیلی معاشرتیه ولی مشکلم اینه وقتی میریم خونه اقوام کسی رو دوست داره دیگه بیخیال من میشه اصلا دیگه سراغم نمیاد مثلا مامان من یا عمشو خیلی دوست داره میریم پیششون دیگه حتی برای دستشویی میگه با اونا برم من خیلی ناراحت میشم

دختر من پر سر و صداس یا در حال ذوق کردنه یا گریه مثلا یه جوجه میبینه چنان ذوق میکنه جیغ میکشه
یا برا هر چیزی ذوق میکنه
بچه ها رو میزنه وسایلاشونو میگیره
گاهی ام خودشو میزنه
روابط عمومی خوبی داره

عزیزم بچه کوچیکه، همه شبیه هم نیستن، بیشتر ببرش پیش بچه های همسن و سالش یا پارک یا مهد، دختر منم اوایل اینطور بود، الان بهتر شده

دقیقاً منم همین مشکل دارم یا باید بیان دنبالش ببرنش بازی کنه بازم چشمش ب منه این موضوع اذیتم میکنه ک دنبال یه مهد خوبم هفته چند بار بزارم اونجا با بچه ها باشه درست میشه کم کم از ی موضوع دیگم رنج میبرم اینکه ی بچه میزنتش فقط نگاش میکنه یا ب من نگاه میکنه برم ازش دفاع کنم

پسرمنم حرف گوش نمیده عصبیم میکنه البته خودمم کم حوصلم وای بحث غدا خوردنش هم جدا هیچی دوست نداره هرجایی هم برم واسه نیم ساعته بعدش کارای بدش شروع میشه و باید بیام خونه هیجا نمیتونم برم دلم میره واسه یه مسافرت

نیلا هم زیاد با بچه ها بازی نمیکنه بیشتر برای بزرگترا خودشیرینی میکنه بعضی وختا نگران میشم نمیدونم چرا اینجوریه ولی نورا مرتب بازی میکنه با بچه ها

یه چیزی که از دخترم عصبیم می‌کنه اینه که وقتی یکاری می‌کنه و نمیشه نمیاد بگه مثلا نمیتونم یا کمکم کنید و... سریع جیغ و گریه، هرچی هم براش توضیح میدم فایده نداره
یکی هم اینکه خیلی به بقیه دقت می‌کنه و تاثیر پذیره

نگران نباش دختر اولی من همینطوره الان کلاس سومه تازه خوب شده

پسرمن ک برعکسه مثلا بریم پارک عین خیالش نیست همینطور میره برا خودش میگم بایدمهم باشه ک ما نزدیکت باشیم اینطوری خطرناکه اصن پشت سرشو نگاه نمیکنه ماهستیم یا نه
بعد با غریبه ها زود گرم‌میگیره باهاشونم‌راه میره من اینو دوست ندارم احساس غریبی هم خوب چیزیه

عزیزم الان دخترت خیلی کوچیکه طبیعیه که بخاد پیشت باشه اضطراب داره
داداشم که اومده بیشتر شده یکم بهش زمان بده و نه خودتو ناراحت کن نه به بچه امر و نهی کن
همه چی درست میشه قشنگم